Abstract:
هر غایت مندی آفرینش و اینکه آدمی در جهت نیل به مقصود والایی در تکاپو باشد همواره دغدغه فکری آدمی از ابتدای حیات بوده و اندیشمندان بسیاری را به بحث و تکاپو در این باره کشانده است. ابن سینا از بزرگان فلسفه اسلامی است که با تاثیر و الهام بسیار زیادی که از منابع اسلامی داشته، سعادت غایی را در جهت کسب رضای الهی و سکنی گزیدن در جوار او تبیین نموده است. توماس آکویناس نیز با بهره گیری از آموزه های مسیحی به تبیین سعادت پرداخته و آن را با گناه اولیه و هبوط آدمی پیوند می دهد. بررسی و مقایسه افکار ابن سینا و آکویناس به عنوان دو اندیشه از دو دین مختلف که تاثیر بسیار زیادی بر افکار و اندیشمندان بعد از خود گذاشته اند و آشنایی با مغایرات و اشتراکات دینی آنان در این باره امری است که می تواند ما را با اندیشه های آنان در باب سعادت و تقریرات صورت گرفته از آن آشنا کند. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مفهوم لغوی و اصطلاحی سعادت و همچنین چیستی سعادت، مراتب سعادت و سعادت عظمی و اینکه چگونه می توان بدان دست یافت؛ از دیدگاه ابن سینا و آکویناس پرداخته می شود و در نهایت نیز به مقایسه افکار این دو فیلسوف در این باره ختم می شود. ابن سینا و آکویناس سعادت را امری ذو مراتب می دانند که اعلی درجه آن مشاهده عقلی آفریدگار است که سعادتی ما فوق آن و لذتی که از آن حاصل می آید با هیچ خیر و کمالی قابل قیاس نیست.
Machine summary:
رهیافتی مقایسه ای بر اندیشه های اسلامی ابن سینا در هماوردی فکری افکار مسیحی توماس آکویناس در مورد سعادت عبدالله حسینی اسکندیان 1 ، سید مسعود عمرانی 2 ، محمد مرادی شریعتی3 1 کارشناسی الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان (نویسنده مسئول) 2 عضو هیئت علمی دانشگاه 3کارشناسی الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان چکیده هر غایت مندی آفرینش و اینکه آدمی در جهت نیل به مقصود والایی در تکاپو باشد همواره دغدغه فکری آدمی از ابتدای حیات بوده و اندیشمندان بسیاری را به بحث و تکاپو در این باره کشانده است.
واژههاي كليدي: سعادت، ابن سینا، آکویناس، خداوند، اسلام، مسیحیت مقدمه مبحث سعادت از یک سو با توجه به اینکه با توجه به غایت مندی افعال الهی تبیین می شود و اینکه آفرینش عبث و بیهوده نبوده و در جهت نیل به غایتی احسن بوده، با کلام ارتباط می یابد و از سوی دیگر با توجه به غایی بودن مباحث سعادت و میل جوهر در جهت نیل به کمال، با فلسفه ارتباط می یابد و همین امر سبب تلاش فکری و کاوش ها و تقریرات بسیاری در مورد سعادت در طول تاریخ اندیشه از سوی اندیشمندان مختلف شده است.
ابن سینا سعادت را جدا شدن و قطع دلبستگی آدمی به مادیات و محسوسات و منحصر کردن توجه خود به حضرت حق می داند و بر این باور است که بزرگترین سعادت و لذت بخش ترین نوع آن همانی است که از قرب الهی حاصل آید؛ چرا که خداوند اول هر چیز است و با داشتن او می توان به همه چیز دست یافت و هر چند که هر کس او را دریافت دیگر هیچ چیز جز او برای وی ارزشی ندارد.