Abstract:
اندوهیاد یا مرثیه ، شعری است که در ماتم گذشتگان و تعزیت بازماندگان و
اظهار تاسف و تالّم بر مرگ از دست رفتگان یا پیش آمدن حوادث و بلایای
ناگهانی یا طبیعی و... سروده شده است.
نخستین نمونه های اندوهیاد های ادیبان را در آثار گذشتگان ، از دیوان
رودکی، در رثای شاع ری به نام مرادی و یا در مرثیة شهید بلخی ، تا سروده های
دیگر شاعران در قرون گذشته تا روزگار معاصر می توان یافت.
در دورة معاصر نیز ، این گونه اشعار که در اندوه و حسرت عزیز ازدست
رفته سروده شده ، فراوان است و دلایل مختلفی هم برای سرودن آن می توان
یافت و در مقا یسه با انواع دیگر مرثیه ، به سبب اصالت احساس آن از ارزش
ادبی بیشتری برخوردار است.
در این مقاله ، ابتدا به بررسی اندوهیادهایی که شهریار ، در سوگ دیگر
شاعران یا عزیزان و دوستان از دست رفتة خود سروده ، پرداخته ، سپس
جنبه های مختلف حسرت و اندوه ، در مرثیه ها و سوگ س روده های آن شاعر
گرانسنگ بررسی می شود و با ذکر شواهد، تحلیلی از آن صورت می گیرد.
Machine summary:
همان گونه که گفته شد مهمترین انگیزة بیان حسرت، غم از دست رفتن و اندوهِ نبودن شاعر است، اما حسرت بزرگتر، از دست رفتن شاعر و سخنور و هنرمندی بزرگ و تواناست که خادم زبان فارسی و سلطان سخن و استاد بوده است و هدف شاعر، بیان فضل او و تمام مباحثی است که به هنر وی بر میگردد؛ چنانکه شهریار در رثای ملک الشعرای بهار میآورد: من بگویم آشیان عشق و شعر و ذوق سوخت میرود خاکستر و دودش به چشم اشکیاب من بگویم کاروان معرفت کوچید و رفت وز دمن آوای زاغان آید و وای غراب (دیوان: 463) در موکب سلطان سخن خیل سخن سنج با ساز سخن راهسپاران همه رفتند (دیوان: 494) استاد، همچنین با صفاتی چون مائده خوار سفرۀ الهام ملایک، نقش نگار، شیرشکار، ارباب عزائم، آینه دار، و...
در برخی موارد نیز سراینده، حسرت خود را به سبب از دست رفتن شاعرانی بیان میکند که آنان را به منزلۀ آفتاب و ماهتاب و ستاره در آسمان شعر و ادب فارسی میداند؛ چنانکه استاد شهریار، در خلال اندوهیادی برای شاعر آذری زبان(سهند) چنین سروده است: دارد تمام میشود این قرن باشکوه ـ قرن چهارده...