Abstract:
با آمدن واپسین آیین آسمانی به ایران زبان پارسی دستخوش دیگرگونی
شگفتی شد . واژگان تازی بسیاری به زبان پارسی راه یافت . نوشتار نمای
پهلوی اندک اندک جای خود را به نوشتار نمای تازی داد . برخی از دانشوران
و نویسندگان و سرایندگان ایرانی بسیاری از واژگان تازی را به زبان پارسی راه
دادند. زبان پارسی نخستین شناسه ی تبار یرانی است . همچنان که دیگر زبان ها
نیز درباره ی تباری که با آن وابستگی دارند چنینند . پارسی زبانان برای اینکه
زنده تبار بمانند می باید که زبان خود را پاس دارند.
Machine summary:
ما در این گفتار تخست به بازنمود سرگذشت زبان پارسی پرداخته ایم، سپس دربارهی چگونگی و چرایی درآیش واژگان تازی به این زبان سخن گفته ایم.
یکسانی نوشتارنمای دو زبان به دو گونه میتوانست مایهی گسترش واژگان تازی در زبان پارسی گردد: یکی آنکه با نگاه نخستین میشد چنین پنداشتی که واژهی تازی همان پارسی است و واژهی پارسی همان تازی.
راهگشای واژگان تازی به زبان پارسی را میتوانیم این انگاشت که واپسین آیین آسمانی به زبان تازی آمده بود؛ ایینی که گویا خواسته شده بود از مرزهای تازی زبانان فراتر برود.
این شیوه نیز از دو روی میتوانست مایهی آن شد که واژگان تازی راه به زبان پارسی درگشاید: یکی آنکه چه بسا بسیاری از واژگان این دانشوران و نویسندگان و سرایندگان، ویژه نام بوده یا برابرهای پارسی نداشته باشد.
دکتر زرین کوب سخنی دیگر دارد که «آنچه از تامل در تاریخ برمیآید این است که عربان هم از آغاز حال، شاید برای آنکه از آسیب زبان ایرانیان در امان بمانند، و آن را همواره چون حربهی تیزی در دست مغلوبان خویش نبینند درصدد برآمدند زبانها و لهجههای رایج در ایران را از میان ببرند» (همان: 113).
ما نیز با دو نشانه، باور کسانی را که واژگان بیگانه را مایهی فراخی زبان برمی شمارند از پیشا روی خود میگذرانیم: یکم آن که با رویکرد به توانشهای زبان، در همه زبان، هماره واژه یی برای پیام رسانیمی توان جست.
پارسی زبانان برای نگاهداشت و پیرایش زبان خود بهینه راهی را که میتوانند بروند این است که به سره گویی و سره نویسی بپردازند.