Abstract:
گسترده شدن تعهدات دولتها در جهت تحقق اهدافی چون رشد اقتصادی، ثبات قیمتها، افزایش اشتغال، توزیع عادلانه درآمد، مخارج دولت را با روندی صعودی مواجه کرده است که دولتها را بر آن میدارد تا از راههای گوناگون به تامین مالی آن اقدام نمایند. در نتیجه میتوان مالیات را به عنوان یکی از مهمترین منابع درآمد دولتها شناخت که همیشه مورد توجه دولتها بوده است. با توجه به نقش تعیینکننده مودیان در فرآیند مالیات، نارضایتی و بیاعتمادی آنها، عواقبی چون بیمیلی مودیان به پرداخت مالیات، فرار از پرداخت مالیات و در نتیجه کاهش این منبع درآمدی دولت را در سالهای اخیر در پی داشت. از این رو قانونگذار بر آن شد که به اصلاح قوانین مالیاتی بپردازد که همین امر نیز باعث شد قوانین مالیاتی چندین بار مورد تغییر و اصلاح قانونگذار واقع گردد. در پژوهش حاضر به بررسی اصولی که قانونگذار در هنگام وضع قانون مالیاتهای مستقیم تقریبا آن را نادیده گرفته است می پردازیم. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی میباشد که در این روش محقق علاوه بر تصویرسازی آنچه هست به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مسئله و ابعاد آن می پردازد و سپس جزئیات مربوط به مسئله تحقیق خود را با گزاره های کلی مربوطه ارتباط می دهد و به نتیجه گیری می پردازد. قوانین مالیاتی به طور کلی با چالش های متعددی از جمله ابهام و نارسایی، فقدان شفافیت، عدم ثبات به لحاظ تغییرات مکرر و زود هنگام قانونی مواجه بوده اند. افزایش این گونه منابع به دلایلی چون عدم انتشار، عدم امکان دسترسی عمومی به آنها و اراده سازمانی خود سبب پیچیدگی نظام مالیاتی و عدم امکان ارتباط مناسب مودیان و شهروندان با آن میگردد.
Extending government commitments to meet goals such as economic growth, price stability, employment growth, fair distribution of income, has faced a rising government spending, which has led governments to finance it in various ways. As a result, taxes can be recognized as one of the most important sources of government revenue that has always been a concern of governments. Regarding the decisive role of the taxpayers in their tax process, their dissatisfaction and distrust, the consequences of a taxpayers’ reluctance to pay taxes, tax evasion and, as a result, a decline in this government revenue source have resulted in recent years. Hence, the legislator decided to amend the tax laws, which also led to the change of the tax laws several times and the legislator was reformed. The present paper examines the principles that the legislator has almost ignored when it comes to direct taxes The research method is descriptive-analytic. In this method, the researcher, in addition to illustrating what is described, describes the reasons for how and why the problem situation and its dimensions, and then relates the details of his research problem with the relevant general propositions and concludes. Tax laws generally face a number of challenges, including ambiguity and lack of transparency, lack of transparency, and instability due to frequent and early legal changes. The increase of such resources for reasons such as non-publication, the impossibility of public access to them and their organizational will lead to the complexity of the tax system and the impossibility of proper communication between the couriers and the citizens.
Machine summary:
٤- جايگاه مقررات مالياتي در حقوق مالي ايران ماليات بر درآمد به عنوان ماليات مستقيم و ماليات ارزش افزوده به عنوان ماليات غير مستقيم تأثير بسزايي در نوع اشتغال ، توليد و سود دارد و افراد با در نظر گرفتن جميع جهات اقدام به کسب درآمد ميکنند حال يکي از عناصر مهم که ميتواند در تصميم گيري اشخاص حقيقي اثر مستقيمي بگذارد بحث ميزان ماليات فعاليت درآمدزا ميباشد از منظر اقتصادي و از ديدگاه کسي که مبادرت به کسب سود مينمايد ماليات به جهت کسر سود، نوعي زيان تلقي ميگردد لذا ميزان ماليات پرداختي در تصميم افراد جهت نوع اشتغال تأثير دارد اشخاص حقيقي به دليل عدم قدرت مالي يا عدم تخصص يا به دلايل حقوقي و قانوني به دنبال اجتماع و استفاده جمعي هستند تا از اين طريق به سودي که در حالت انفرادي امکانپذير نيست نائل شوند حال اين افراد ميتوانند به صورت مشارکت مدني يا با ايجاد يک شخصيت حقوقي جديد شروع به فعاليت نمايند قطعا يکي از تفاوت هاي که ميان مشارکت مدني با مشارکت در خلق يک شخصيت حقوقي وجود دارد بحث ماليات مخصوصا ماليات بر درآمد ميباشد اين عامل ميتواند در ترغيب افراد براي تعيين نوع مشارکت و ميزان سود عايدي از فعاليت مؤثر باشد وفق ماده ١٠١ قانون ماليات - هاي مستقيم و تبصره ذيل آن ، در مشارکت مدني سهم هر شريک جداگانه مشمول ماليات طبقه بندي شده در ماده ١٣١ قانون فوق ميباشد.
ايجاد عدالت اجتماعي، رفع تبعيض ، کم کردن فاصله طبقاتي بين اقشار مختلف جامعه ماليات تنها ابزار عملي کسب درآمد براي تامين مالي مخارج دولت است ؛ مخارجي که دولت براي تامين کالا و خدمات بدان نيازمند است ؛ البته اخذ ماليات علاوه بر اينکه موجب تامين مالي دولت ميشود بعنوان ابزار تکميلي در جهت دسترسي به اهداف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نيز شمرده مي شود و اثربخشي آن زماني اهميت مييابد که بتواند سهم بيشتري از وظيفه تامين هزينه هاي دولت را بر عهده بگيرد که اين مهم نه از طريق نرخ هاي بالاي مالياتي بلکه با افزايش مشارکت عمومي و استفاده از تمام ظرفيت هاي بالقوه مالياتي فراهم خواهد شد.