Abstract:
مطالعۀ پیش رو به بررسی وجود رابطۀ بلندمدت میان تقاضای انرژی و توسعه مالی و رشد اقتصادی با استفاده از اطلاعات دوره 1349 تا 1396 پرداخته است. در این راستا بهمنظور کاهش تورش برآوردهای انجامشده، متغیرهای سرمایهگذاری مستقیم خارجی و تجارت آزاد و تشکیل سرمایۀ ثابت ناخالص نیز در الگو، در نظر گرفتهشده است. جهت تخمین رابطۀ بلندمدت مدنظر از رگرسیون حداقل مربعات تعمیمیافته، تحت شکست ساختاری و روش همانباشتگی ترکیبی بایر - هانک استفادهشده است. نتایج این تحقیق نشان داد که افزایش تقاضای انرژی ناشی از توسعۀ مالی بسیار ناچیز و تاثیر تجارت، تشکیل سرمایۀ ثابت ناخالص و تولید ناخالص داخلی واقعی بر تقاضای انرژی مثبت است. همچنین، نتایج حاصل از آزمون علیّت نامتقارن نشان داد که تولید ناخالص داخلی واقعی و تجارت آزاد و تشکیل سرمایۀ ثابت ناخالص، علت گرنجری تقاضای انرژی در بلندمدت هستند. درنهایت، نتایج این تحقیق حاکی از آن است که تاثیر رشد اقتصادی بر مصرف انرژی بسیار بیشتر از تاثیر توسعۀ مالی بر این متغیراست.
The present article examines the long-term relationship between energy demand, financial development and economic growth using data from the period 1349 to 1396. In order to reduce the bias of the estimates, the variables of foreign direct investment, free trade and gross fixed capital formation are also considered in the proposed model. To estimate the desired long-run relationship from generalized least squares regression, The Bayer-Hank combined co-integration method has been used. The results of this study showed that the increase in energy demand due to financial development is negligible and the impact of trade, gross fixed capital formation and real GDP on positive energy demand is positive. Also, the results of the asymmetric causality test showed that real GDP, free trade and gross fixed capital formation are the cause of long-term energy demand. Finally, the results of this study indicate that the impact of economic growth is much greater than the impact of financial development on energy consumption.
Machine summary:
در چارچوب انرژي و رشد، رابطه درخورتوجهي از رشد اقتصادي به مصرف انرژي در يک مطالعه پيشگام توسط کرافت و کرافت ٩(١٩٧٨) براي ايالات متحده آمريکا، سپس ليس و مونتروف ١٠(٢٠٠٧) براي ترکيه ، هوانگ و همکاران ١١(٢٠٠٨) براي ٨٢ کشور، ماليک ١٢(٢٠٠٩) براي هند، سعد١٣(٢٠١٠) براي نيجريه ، بينه ١٤(٢٠١١) براي ويتنام ، نارايان و پاپ ١٥(٢٠١٢) براي ٩٣ کشور، کازي و همکاران ١٦(٢٠١٢) براي 1 Sadorsky 2 Xu 3 Shahbaz et al 4 Coban et al 5 Islam et al 6 Ozturk & Acaravci 7 Tang & Tan 8 Abosedra et al 9 Kraft and Kraft 10 Lise and Montfort 11 Huang et al 12 Mallick 13 Sa’ad 14 Binh 15 Narayan & Popp 16 Qazi et al پاکستان ، سويل ١(٢٠١٢) براي اندونزي، کاسمن و دومن ٢(٢٠١١) براي کشورهاي عضو اتحاديه اروپا و براي ايران به وسيلۀ فرازمند و همکاران (٢٠١٣)انجام شده است .
جدول ١: خلاصه تحقيقات انجام شده در زمينه ارتباط و اثر توسعه مالي بر مصرف انرژي نام محقق و سال هدف تحقيق روش بکار گرفته شده نتيجه ارتباط نتيجه عليت (رجوع شود به تصویر صفحه) 1 Soile 2 Kasman and Duman 3 Generalized Method of Moments 4 Shahbaz and Lean (رجوع شود به تصویر صفحه) 1- Panel Threshold Regression 2- Mukhtarov and et al 3- Ma and Fu (رجوع شود به تصویر صفحه) محمدزاده و همکاران (٢٠١٣) براساس مدل خود توضيح با وقفه هاي گسترده و در چارچوب مدل VECM طي دورة زماني ١٣٥٠ تا ١٣٨٧ رابطۀ علي کوتاه مدت و بلندمدت ميان مصرف انرژي، توسعه مالي، توليد ناخالص داخلي و جمعيت شهرنشين در ايران را بررسي کرده اند.