Abstract:
دیدگاه مولانا جلالالدین بلخی دربارة مسئلۀ امکان و چگونگی شناخت خـدا بـه دلیـل برخورداری وی از میراث متنوع مشربهای کلامی، فلسـفی و عرفـانی پیشـینیان، اهمیـت دارد. مولانا معتقد است که در پس همۀ پدیدههای این عالم، وجودی است کامل، آگاه، نامتناهی و دارای همۀ صفات و اسمای حسنی. مولوی این وجود را خدا مینامد. خداوند منشأ و سرچشمۀ لایزال هستی و زندگی است. خداوند خالقی است که همۀ کاینات را از «عدم» و فقط به اراده خویش آفریده است. کانون و محور اندیشۀ مولانا، خداوند «فعال ما یشاء» و قادر مطلق است. انسان مورد نظر مولوی، موحد و یگانهپرست است. او محو در صفات و اسمای خداوند است. این انسان برای پیروزی بر تعارضات درونی و تمایلات حیوانی، همواره در جهاد و مبارزه با خود است. سلوک عرفانی، عبادت عاشقانه و خودسازی، توشه راه اوست. او به عشق و محبت الهی همۀ مخاطرات «سفر الی الله» را پذیرفته، دم به دم خود را به حوزۀ جاذبۀ ربوبی نزدیک میسازد. بدین ترتیب مولانا با استفاده از زبان بلند عرفان و هنر، صنعت شعر و نثر روحنواز، دیدگاه خود دربارۀ خدا، جهان و انسان و رابطه آنها را بیان میکند. در این پژوهش تلاش گردیده است تا با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانهای به بررسی موضوع انواع معرفت و مفهوم خدا از دیدگاه عرفانی مولوی، پرداخته شود و نویسنده در این نوشتار، به تحلیل بیشتر شیوههای معرفت و شناخت خدا پرداخته است.
Maulana Jalaluddin Balkhi's view on the issue of the possibility and how to know God is important because of his diverse theological, philosophical and mystical heritage of his predecessors. Rumi believes that behind all the phenomena of this world, there is a complete, conscious, infinite existence with all the attributes and names of goodness. Rumi calls this existence God. God is the eternal source of existence and life. God is the Creator who created the whole universe from "nothingness" and only by His will. The center of Rumi's thought is God, "our active Isha" and the Almighty. Rumi is the monotheistic and monotheistic man. He disappears in the attributes and names of God. This man is always in jihad and fighting against himself to overcome internal conflicts and animal desires. Mystical conduct, romantic worship and self-improvement are his baggage. By divine love and affection, he has accepted all the dangers of the "journey to God" and is gradually approaching the realm of divine attraction. In this way, Rumi uses the long language of mysticism and art, the poetry industry and spiritual prose to express his views on God, the world and man and their relationship. In this research, an attempt has been made to study the subject of different types of knowledge and the concept of God from Rumi's mystical point of view by descriptive-analytical method and by using documentary and library sources. Is.
Machine summary:
مولوی «داستان فیل در خانۀ تاریک» را از سنایی گرفته و بدینسان بیان میکند: پیل اندر خانۀ تاریک بود عرضه را آورده بودندش هُنود از برای دیدنش مردم بسی اندر آن ظُلمت همی شد هر کسی دیدنش با چشم چون ممکن نبود اندر آن تاریکیاش کف میبسود آن یکی را کف به خُرطوم اوفتاد گفت همچون ناودان است این نهاد آن یکی را دست بر گوشش رسید آن بر او چون باد بیزن شد پدید آن یکی کف را چو بر پایش بسوُد گفت شکل پیل دیدم چون عموُد همچنین هر یی به جُزوی که رسید فهم آن میکرد هرجا میشنید از نظر گه گفتشان شد مختلف آن یکی دالش لقب داد این الف در کف هر کس اگر شمعی بدی اختلاف از گفتشان بیرون شدی (مثنوی، 3/69-1259) در این داستان تمثیلی عِلاوه بر ناتوانی ادراک حسی در توصیف ذات الهی، خطاهای شناخت به دلیل جزئینگری و تجزیه کردن امور و پدیدهها مطرح شده است.
جیم گوش و عین چشم و میم فم کی بود بی کاتبیای متّهم پس یقین در عقل هر داننده هست اینکه با جنبنده جنباننده هست گر تو او را می نبینی در نظر فهم کن آن را به اظهار اثر (مثنوی، 4/152) یکی از شیوههای شناخت را از اثر پی به منثّر بردن و از مصنوع پی به صانع بردن دانستهاند ولیکن مولوی این شیوه از معرفت را نیز بسنده نمیداند و بیان میکند که عقل (عقل جزوی) از معرفت خدا عاجز است؛ زیرا هر علمی وابستۀ مقایسه و تقابل اضداد است؛ اما خدا کلّ وجود است و هیچچیز بیرون از او نیست تا بتوان او را در مقابله با آن شناخت.