Abstract:
هدف این مقاله بررسی مبانی معرفتشناختی تربیت دینی و استخراج دلالتهای تربیتی آنهاست. برای رسیدن به این هدف از روش تفسیری برای کشف و توضیح مبانی و از روش استنتاجی برای استخراج دلالتهای تربیتی استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که تربیت دینی دستکم سه مبنای معرفتشناختی دارد: ۱. معناداری و عقلانیت گزارههای دینی؛ ۲. تقدس گزارههای دینی؛ و ۳. تفسیرپذیری ضابطهمند گزارههای دینی. از این مبانی سیزده دلالت بهدست آمد که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از: آزادی متربی، تکثرگرایی روشی در تربیت دینی، تلقینی و تحمیلی نبودن تربیت دینی، پرورش روحیه تعبد آگاهانه، پرورش روحیه تسلیم در برابر آموزههای دینی، پرورش توانایی نقادی، تنوع ضابطهمند تربیت دینی، و بیطرفی مربی.
This paper aims at studying the epistemological foundations of religious education and extracting their educational implications. To this end, the interpretive method has been used to discover and explain the foundations, and the inferential method has been used to extract the educational implications. Research findings show that religious education has at least three epistemological bases: 1. The meaningfulness and rationality of religious propositions. 2. The sanctity of religious propositions. 3. The systematic interpretability of religious propositions. Thirteen indications were obtained from these principles, some of the most important of which are: freedom of educator, methodical pluralism in religious education, religious education without indoctrination and imposition, developing the spirit of conscious worship, cultivating the spirit of submission to religious teachings, enhancing the ability to criticize, systematic diversity of religious education, and impartiality of educator.
Machine summary:
شايان ذکر است که در فلسفة تعليم و تربيت که موضوع اين مقاله نيز بخشي از آن است، مباني تعليم و تربيت بهعنوان اصول موضوعه از علوم ديگر گرفته ميشود و به همين جهت، نيازي نيست به صورت تفصيلي، بهگونهاي که در علوم مربوطه با نقد و بررسي همة استدلالهاي مخالف و موافق بحث ميشود، بحث و بررسي شود؛ بلکه تنها به اندازهاي که خود مبنا و ابعاد و جوانب آن و مهمترين دليل اثبات بهاختصار توضيح داده شود، کفايت ميکند.
مراجعه به منابع ديني نيز نشان ميدهد كه آموزههاي اساسي دين اسلام مانند توحيد و نبوت و بسياري از آموزههاي فرعي آن، قابل اثبات عقلاني هستند و ميتوان از آنها دفاع عقلاني كرد و اين همان كاري است كه پيامبر( و ائمه( و بعد از آنان متكلمان بزرگي مانند شيخ مفيد، سيد مرتضي، نصيرالدين طوسي و فيلسوفان بزرگي مانند فارابي، ابن سينا، سهروردي و ملاصدرا در گذشته انجام دادهاند و علامه طباطبايي، شهيد مطهري و آيتالله جوادي آملي در دوران معاصر انجام ميدهند.
ب) چندصدايي: با توجه به وجود چند تفسير مقبول از دين، هرچند نظام تربيتي يكي از اين تفاسير را بهعنوان بهترين تفسير پذيرفته و مبناي برنامة خود قرار داده باشد، باز هم بايسته است محتواي تربيت ديني بهگونهاي باشد كه متربي با تفاسير ديگر هم آشنا شود تا بتواند آگاهانه تفسير بهتر را انتخاب كند و به آن ملتزم گردد.
بنابراين، يكي از امور ضروري در تربيت ديني، پرورش دانش و بينش و روحية لازم براي تعبد آگاهانه در برابر آموزههاي ديني است كه عقل توانايي اثبات آنها را ندارد.