Abstract:
هدف این مقاله بررسی چالش نظم هژمونیک در خاورمیانه و تأثیر همکاری ایران و روسیه در بازتعریف نظم و ثبات راهبردی از طریق موازنه با تمرکز بر بحران سوریه است. طی سالهای اخیر نظم امریکامحور در منطقه بیش از پیش با چالش مواجه شده و به تبع آن ثبات راهبردی و موازنه مرتبط با آن نیز بهویژه پس از بهار عربی و بحران سوریه با تغییر مواجه شدهاند. ایران و روسیه چه به صورت منفردانه یا ائتلاف تاکتیکی در به چالش کشیدن نظم هژمونیک و بر وضعیت ثبات و موازنه در منطقه تأثیرگذار بودهاند. این مقاله با نگاه رئالیستی به مفاهیم، نظم، ثبات و موازنه و با رویکرد سیستمی و توجه به ارتباط متقابل این مفاهیم در سطوح و مناطق مختلف، همکاری دو کشور در این زمینه را بررسی میکند. هرچند در بسیاری متون، نظم و ثبات راهبردی در سطح کلان و در حوزه قدرتهای بزرگ بررسی شدهاند، اما این مقاله با تأکید بر تحول در روابط بینالملل و این دو مفهوم، ضمن تمرکز بر تعریف پیچیده و چندلایه این مفاهیم در خاورمیانه، تأکید دارد نظم و ثبات در این منطقه ضرورتا با توافق یا موازنه قدرتهای بزرگ تأمین نمیشود و قدرتهای منطقهای از جمله ایران با اثرگذاری بر مفهوم موازنه از طریق تواناییهای خاص خود یا با تعامل با قدرتهای بزرگ بر این دو مفهوم تأثیرگذار هستند. بر این اساس، مقاله تأکید دارد، همکاری ایران و روسیه برای موازنهسازی در دو سطح کلان در مواجهه با سیاستها و اقدامات بیثباتساز امریکا و در سطح منطقهای با تأکید بر موازنه گسترده منطقهای در تعدیل نظم و تأمین ثبات راهبردی موثر است. گرچه سیاست مسکو در این خصوص محدودیتهایی برای تهران ایجاد میکند، اما برخی ابعاد آن از جمله بازدارندگی در برابر رفتارهای بیثباتساز امریکا و متحدان آن در راستای منافع تهران است.
Machine summary:
ايـران و روسـيه بازيگـران نوظهـوري در ايـن فضـاي جديـد هسـتند کـه به ويـژه بعـد از همـکاري نظامـي در سـوريه تغييـرات ملموسـي در سياسـت خاورميانه اي خـود از وضعيـت منفعـل بـه فعـال داده و بـر آن شـده اند تـا از طريق ايجـاد موازنه مثبـت بـر مفاهيم نظم و ثبـات راهبردي در منطقـه تأثير گذاشـته و منافع بلندمدت خـود را از ايـن طريـق تأميـن کنند.
براين اسـاس، سـئوال اصلي نوشـتار حاضر اين اسـت که همکاري ايران به عنوان يـک قـدرت منطقـه اي و روسـيه به عنـوان يـک قـدرت بـزرگ در موضـوع موازنـه چگونـه ميتوانـد بـر وضعيـت نظـم و ثبـات راهبـردي در خاورميانـه موثر باشـد؟ آيـا اساسـا ارتباطـي بيـن همکاري موازنه سـاز ايران و روسـيه بـا ثبـات راهبردي در منطقـه وجـود دارد؟ سياسـت روسـيه در ايـن خصوص چـه منافع و مضـاري براي ايـران دارد؟ فرضيـه اصلـي اين اسـت کـه با تحـول در روابـط بين الملـل و مفاهيم نظـم و ثبـات راهبـردي، همـکاري يـک قـدرت منطقـه اي (ايـران) بـا يـک قدرت بـزرگ (روسـيه ) بـراي تأمين نظم و ثبـات راهبـردي از طريق موازنه نـه تنها ممکن ، بلکـه ضـروري نيـز ميباشـد.
در عمل نيـز ايـن کشـور روابط اقتصـادي و ديپلماتيـک خود در سراسـر منطقه را گسـترده و بـا توسـعه بيشـتر اين منافـع دخالـت آن در مسـائل آتـي خاورميانـه اجتنابناپذير خواهـد بـود (١ : امـا مهم تـر اينکـه ، برخلاف گذشـته که بسـياري از امـور منطقـه در چهارچوب معـادلات قدرتهـاي بـزرگ شـکل ميگرفـت ، اکنـون بازيگـران منطقـه اي از جملـه ايـران نيـز بـه تـوان تأثيـر مشـخصي دسـت يافتـه و نقـش کارگـزاري آنهـا به راحتـي قابـل ناديـده گرفتـن نيسـت .