Abstract:
مسلم بن عقیل در بیت معروف به دار عقیل، واقع در مدینه، به شکوفایی رسید و در پرتو انوار مولای متقیان و امام حسن و امام حسین(ع) به رشد و بالندگی نایل گشت.
مسلم از همان سنین نوجوانی و جوانی به صفاتی پسندیده آراسته بود؛ و در مقاطعی از تاریخ صدر اسلام، همچون فتح بهنسا از توابع مصر و نبرد صفین، حماسه آفرید. مسلم هنگامی که به کوفه قدم نهاد، اهالی این شهر از پیرامونش پراکنده شدند و ایشان را در مقابل دستگاه جور تنها گذاشتند، اما این قهرمان مقاوم با صدها نیروی نظامی و مسلح، در معابر این شهر به نبرد پرداخت.
مسلم همواره با تدبیر، و فراست عمل میکرد، با این وجود برخی دربارهاش مطالبی تاملبرانگیز و گاه متناقض مطرح کردهاند که در این نوشتار با بررسی دقیق به حیات او میپردازیم.
قد ترعرع مسلم بن عقیل فی المنزل المعروف بدار عقیل، الواقع فی المدینة المنورة، وقد نمی وبلغ مراحل الکمال والتطور العظیم فی ظل ضوء نور امام المتقین الإمام علی والإمام الحسن والإمام الحسین علیهم السلام.
وکان مسلم یحظی منذ الصغر بصفات وخصائص حسنة. وکانت شجاعته وشهامته مستمدة من إیمانه وتقواه، وفی مرحلة ما من تاریخ صدر الإسلام خلق ملحمة فی معرکة فتح مدینة (بهنسا) فی مصر وفی حرب صفین. وعندما وصل المسلم إلی الکوفة، تفرق أهل المدینة من حوله وترکوه وحیدا أمام حکومة الظلم و الجور، لکن هذا البطل المقاوم، واجه المئات من القوات العسکریة والقوات المسلحة وقاتلهم فی ازقة وممرات هذه المدینة قتالا مریرا ولم یتراجع عن موقفه أبدا. ان مسلم بالتأکید کان یتصرف دائما بحکمة، ولباقة، ومع ذلک فقد ذکر البعض مطالب مثیرة للجدل وأحیانا متناقضة عنه. ففی هذه المقالة تناولنا حیاته ببصیرة دقیقة.
Muslim ibnʿAqīl grew up in a house known as Dar ʿAqīl, located in Medina; and due to the pious treatment of Imam Ali, Imam Hassan, and Imam Hussein (AS), he achieved glorious training. From an early age, Muslim grew up with desirable traits. At times in the early history of Islam, such as the conquest of Behnesa around Egypt and the Battle of Siffin, he created an epic. When Muslim arrived in Kufa, the people of the city dispersed and left him alone facing the oppressors, but this strong hero fought against hundreds of military and armed forces on the city’s passages. Certainly, he always acted tactfully, wisely, and meticulously, yet some suggest controversial and sometimes contradictory ideas about him. In this article, we will take a closer look at his life.
Machine summary:
(مظفر، 1388ق، ص33؛ علی محمد علی دخیل، 1401ق، ص67و 68) هنگامی که بشير بن جذلم خبر شهادت امام حسین7 را به اهالی مدینه رساند و نیز حاکم منصوب بنیامیه در مدينه، یعنی عمرو بن سعید، بر منبر رفت و این گزارش دردناک را اعلام کرد، اسماء بنت عقیل، خواهر مسلم، به همراه خواهران خویش ـ ام لقمان، ام هانی، رمله و زینب ـ و عدهای از بانوان بنیهاشم، از خانه بیرون آمد و درحالیکه با پریشانی بر کشتهشدگان کربلا میگریست، خود را به مضجع شریف رسول اکرم9 رسانيد و چون نظر به مرقد منور رسول خدا9 افکند، فریاد کشید: «وا جدّاه، وامحمداه، ریحانه تو را با لبتشنه شهید کردند؛ اهلبیت: مکرم تو را به اسارت خویش در آوردند و به کوچک و بزرگ آنان ترحمی ننمودند».
(سماوی، ص117؛ ابن شهر آشوب، ج4، ص105؛ ابن قتیبه دینوری، ص120؛ صدوق، ص148؛ علی دخیل، ص70و71؛ سبط ابن جوزی، ص255؛ سپهر، ج2، ص316؛ طبرسی، ص246؛ اردبیلی غروی حائری، بیتا، ج1، ص510) عدهای از مورخان و مقتلنگاران گفتهاند: عبدالله برای کسب رخصت نزد امام آمد و آن حضرت به دلیل اینکه وی خواهرزادهاش بود و علیا مخدره سکینه دختر آن وجود مبارک به عقد ازدواج این جوان هاشمی در آمده بود و از سوی دیگر این سلحشور طالبی به تازگی پدر خود حضرت مسلم را از دست داده بود، امام خطاب به وی فرمود: «هنوز از شهادت پدرت چند صباحی نگذشته و مصیبت او از خاطرهها نرفته است.