Abstract:
عطّار نیشابوری در تذکرة الأولیاء از منابعی استفاده کرده که غالباً به زبان عربی بوده است. شفیعی کدکنی، مصحّحِ تازهترین چاپِ تذکرة الأولیاء در مقدمّۀ کتاب، یازده اثر را بهعنوان منابع اصلی عطار معرفی کرده، که یکی از آنها، کتاب البیاض و السّواد خواجه علیِ حسن سیرجانی است. در این مقاله، با توجه به قرائن برونمتنی و درونمتنی دربارۀ چگونگی و میزان استفاده عطار از بیاض و سواد بحث شده است. همچنین، در یک بررسیِ تطبیقی بین اقوال مشایخ تصوّف در تذکرة الأولیاء و البیاض و السواد و سایر منابع اصلی تذکره، میزان و چگونگی استفادۀ عطّار از این کتاب مشخص شده است. حاصل این مقایسه کشف حدود 550 قول و حکایت مشترک در این دو کتاب است که 94 موردِ آنها منحصراً در البیاض و السواد دیده میشود. در پایان، نتایج پژوهش در جدولی ارائه شده است.
For his Tathkirat al-Awlia, Attar of Nishapur has again and again availed himself of Arabic sources. In his introduction, Shafi’i Kadakani, the redactor of the most recent edition of the Tathkira, has introduced eleven works as Attar’s main sources, one of which is the Al-Bayaz va Al-Savad by Khwaja Ali-e Hasan of Sirjan. In the present article, the manner and amount of Attar’s use of the Al-Bayaz va Al-Savad has been discussed with respect to certain extratextual as well as intratextual clues. In addition, in a comparative investigation into the words of the Sufi masters common in the Tathkirat al-Awlia and Al-Bayaz va Al-Savad and other principal sources of the Tathkira, the proportion and method of Attar’s utilization of the Al-Bayaz have been determined. The outcome of this comparison is the discovery of 550 words and stories shared by these two books of which 94 are solely found in the Al-Bayaz va Al-Savad. In the end, the results of our search have been set out in a table.
Machine summary:
همچنین، در یک بررسیِ تطبیقی بین اقوال مشایخ تصوّف در تذکرة الأولیاء و البیاض و السواد و سایر منابع اصلی تذکره، میزان و چگونگی استفادۀ عطّار از این کتاب مشخص شده است.
اقوالی از تذکرة الأولیاء که منبع آنها البیاض و السّواد نیست: در بین اقوال مشترک تذکره و بیاض و سواد و یک/چند منبع از منابع اصلی تذکره، مواردی دیده میشود که نام قائل یا ساختار قول و گاه بعضی قرائن دیگر، نشان میدهد که مأخذ عطّار در آن قول، کتاب البیاض و السّواد نبوده است.
اقوالی که احتمال أخذ آنها از البیاض و السّوا د بیشتر است: در میان اقوال مشترک تذکره و بیاض و سواد و دیگر منابع اصلی تذکره، مواردی دیده میشود که بعضی قرائن، این احتمال را بیشتر تقویت میکند که عطار آن قول را از البیاض و السّواد گرفته است.
اقوال مشترکی که در مورد آنها هیچ یک از منابع اصلی را نمیتوان بر منبع دیگر ترجیح داد: در این گونه موارد، که شمار آنها هم کم نیست، معادل سخنی که در تذکره آمده است هم در بیاض و سواد و هم در یک یا چند منبعِ اصلی دیگرِ تذکرة الأولیاء وجود دارد.
هرچند وجود این اقوال در منابعی غیر از منابع اصلی تذکره منتفی نیست و نمیتوان بهطور قطع و یقین گفت که عطار این اقوال را حتماً از بیاض و سواد گرفته است، امّا قرائن برونمتنی و نیز مقایسۀ تذکرة الأولیاء با منابع اصلی آن، مؤید این احتمال است که این اقوال از البیاض و السواد گرفته شده است.