Abstract:
در مقالهی حاضر عناصر داستان «قلتشن دیوان»» با رویکرد جامعهشناسیء تحلیل شده
است. بنابراین برای آن که خواننده با موضوع و زمینهی بحث آشنا شودء ابتدا خلاصهی از
داستان و سپس بحث مختصری دربارهی جامعه شناسی ادبیات آوردهایم. بعد ضمن تاکید بر
مناسب بودن این اثر برای تحلیل اجتماعیء نشان دادهایم که جمالزاده در این اثر, نه هم چون
«جامعهشناس» ؛ بلکه همانند« منتقدی اجتماعی» ظاهر شده است.
نگاهی به ساختار قصه و برجسته کردن یکی از عنصرهای آن» یعنی شخصیتپردازی
جمالزاده در قالب یک تقابل دوگانهی کهن» موضوع بعدی مقاله است. در این جا با توجه به
آشارهی جمالزاده به یزدان و آهریمنء وجه نمادین این دو شخصیّت متقابل بررسی شده تا بتوانند
از محدودیت بیرون آیند و تعمیم یابند. سرانجام عملکرد این دو شخصیّت متقابلء در نقطهی
پایانی زندگی» مرگء به مثابهی حقیقتی بزرگ» به داوری نهاده شده تا معلوم شود در جامعهی
تباه چه گونه ارزشهای انسانی پایمال میگردد.
Machine summary:
34 به هر روي خواننده ي متاّمل در مييابد که جمال زاده با خلق شخصيت هاي متقابل و توصيف کنش آنان در اين داستان ، در پي تصوير انديشه هاي اجتماعي خويش است و براي آن که ميزان «حقيقت مانندي» قصه اش را افزايش دهد، تصويري از «کوچه ي بن بستي» در تهران که دوران کودکيش را در آن گذرانده ، ارائه مي نمايد و با توصيف زندگي ساکنان شش خانه ي اين کوچه اولا"تصويري از يک جامعه کوچک ايران در آن روزگار پيش چشم خواننده مي گشايد و ثانيا" زمينه را براي تقابل اصلي قصه اش ؛ يعني نيکي و بدي و يا به تعبير خود او« نبرد يزدان و اهريمن » آماده مي سازد.
» (همان ، ٣٤-٣٣) نمايندگي حاج شيخ و ناسازگاريش با وکيلان مجلس بهانه اي براي طرح مسايل مربوط به مجلس در ايران عصر قاجاريه ، مي گردد و جمال زاده از زبان اين شخصيت انتقادهاي تند خود را نسبت به مجلس و مجلسيان ، بيان مي کند تا معلوم شود که مشروطه از همان آغاز قادر به حفظ چارچوب هاي انقلاب نبوده و به همين دليل نااهلان بسياري بدان راه يافته و آرام آرام انقلابيون را از ميدان به در کرده اند.