Abstract:
سفرنامهها در زمرهی یکی از بهترین گنجینههای فرهنگی و ادبی کشورها هستند که بهسان آیینهای، نگرشهای مرتبط با اوضاع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ادبی و دینی جامعه را به تصویرکشیده اند.سفرنامهها، با هر شکل و هدفی که نگارش یافته، مورد توجّه قرار گرفتهاند، به ویژه سفرنامههایی که از قلم سیاحان بزرگ و فرهیختگان ادب خلق شده باشند. در این میان سفرنامههای سرزمین وحی به صورت عام و خاص از دیدگاههای گوناگون حائز اهمیت به حساب میآیند ، رهاوردی که ادیبان و نویسندگان با ذوق کشورها وقایع سفر خویش را در آن نگاشتهاند،از یک سو با مباحث عارفانه و دریافتهای ذوقی مرتبط است و از سویی دیگر با دنیای ظاهر و تفاوت فرهنگهاپیوند میخورد، بنا براین از هردو جهت شایستهی بررسی است. این پژوهش در پی تجزیه و تحلیل و مقایسهی دو سفرنامهی حج از نگاه دو بانوی مسلمان است که یکی ازآنها غیرایرانی است.
The most valuable literary-cultural treasures of any country include travelogues. They reflect the viewpoints related to social, political, cultural, literary and religious functions of the society. Regardless of their form and purpose, travelogues are of great significance, especially the ones recorded by well-known itinerants and literary elite. Haj travelogues, however, are more important, since their recorders are literati who thrust into them their mystical and insightful impressions to reveal the outer world and its cultural differences. Now the present research tries to analyze and compare and contrast two Haj travelogues recorded by two Muslim – one Iranian and one non-Iranian – women.
Machine summary:
« به خصوص در ايران با پذيرش آيين تشــيع و رســمي شدن اين مذهب در زمان صفويه به زيارت اماکن مقدس از جمله مقبره ي پيامبر عظيم اشان وساير امامان بسيار توجــه شــده از اين رو ســفرنامه هاي زيارتي من جمله حج در ميــان ايرانيان نگارش بيشتري دارد »( مرسولند، حسن ، ١٣٧٦، ص ٢٥) در ايــران دوره ي معاصر، نيز به دليل دشــوار بودن ســفر بــراي زوار، افزايش قلم فرسايي نويسندگان را در اين باب شاهد هستيم .
در طول سفر و در مراحل گوناگون نويسنده گاه به اهداف خود اشاره مي کند و نيز مي کوشــد به پرســش هايي که ممکن است ذهن خواننده را برانگيزد پاسخ دهد و اکثر اين ســوالات توضيح و توجيه درباره ي مسلماني اوســت گويا از درون مدام به دنبال دلايلي براي اين تغيير ديني و قانع کردن خود اســت يا خوانندگان و به نوعي تبليغي براي دين اسلام مي کند: «آيا ممکن است هم آلماني باشي و هم مسلمان ؟ آيا اسلام ديني متناسب با شرقيان نيســت ؟ آلماني ها خودشان تا چه حد با آن بيگانه اند ؟ آيا وقتي زني مسلمان مي شود به او بي احترامي مي کنند يا او را مورد استهزاء قرار مي دهند؟آيا شما مي توانيد بچه دار شويد ؟»(اشپور، هاجر، ترجمه محمداخگري ، ص ٤٢) «پس چرا نبايد يک آلماني مسلمان باشد و خويش را تسليم اراده خداوند نگرداند؟ مســيحيت اکنون چون دارويي اســت که تاريخ مصرف آن به پايان رسيده است حتي داروهاي مشــابه آن نيز تاثيرگذار نيســت و اکنون به سبب ســپري شدن تاريخ شايد خطرناک هم باشد» (همان ، ص ٤٣) بررسي تطبيقي دو کتاب : در حجم کوچکي از کتاب نيز نگاه اجتماعي نويســنده را نســبت به وقايع اطراف مشاهده مي کنيم که از زندگي مردم مکه ، کوچه ، بازار و خريد و فروش سخن مي گويد: «در مدينه کســي گرسنه نمي ماند کسي غذا ذخيره نمي کند تهيه غذاهاي متنوع در مدينه به نوعي شــخصيت به حســاب مي آيد به ويژه وقتي مهماني در کار باشد در هر مراسمي مانند عروسي انواع غذاها سفارش داده مي شود ...