Abstract:
نوع ارتباط انسان با خدا بر کیفیت رابطه با خود، دیگران و طبیعت تأثیر مستقیم دارد. انسان در رابطه با خدا، تصورات متعددی دارد که دو تصور خدای متشخص و غیر متشخص از همه مهمتر است. قشیری از بزرگان مشایخ صوفیه است که با تأکید بر مقیّد بودن انسان به کسب معرفت خداوند و پیروی از شریعت پیامبر از سویی و شناخت جایگاه انسان در هستی از سوی دیگر بر روابط چهارگانه ارتباط انسان با خدا، خود، دیگر انسانها و طبیعت تأکید فراوان دارد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با واکاوی ترجمۀ رساله قشیریه، به بررسی ارتباط انسان با خدا، خود، دیگران و طبیعت از منظر قشیری میپردازد. نتیجه پژوهش نشان میدهد که وی با درک خاصی از تصور خدای متشخص(انسان وار)در نحوه ارتباط انسان با خود، دیگران و طبیعت، آموزهها و اندیشههای والایی دارد که این مقاله به تحلیل و نقد هر کدام از این ارتباطات پرداخته است.
Machine summary:
مقالة «بررسي و تحليل مفهوم ارتباطهاي چهارگانه بشري در مثنوي معنوي» که با راهنمایی مصطفی گرجی به صورت مشترک با نگارندۀ این مقاله (مهدی محمدی) در مجله علمی-پژوهشی دانشگاه آزاد همدان (فصل نامه ادب و عرفان) در سال 1393 چاپ شده نیز از موارد پیشینه تحقیق میباشد، نتیجه پژوهش نشان میدهد که مولوی با درک تصور خداوند به عنوان موجودی متشخصِ انسانوار و در مواردي ناانسان وار در نحوه ارتباط انسان با خود، دیگران و طبیعت اندیشههای نابی دارد.
یکی دیگر از مصادیق خدای متشخّص(انسانوار) در ترجمۀ رساله قشیریه، گفتگوهایی است که بین انسان و وی انجام میشود: «موسی علیه السّلام گفت یا رب شرم دارم که مرا حاجتی بود از دنیا از تو سؤال کنم، خداوند تبارک و تعالی گفت یا موسی تا نمک دیگ و علف گوسفندان از من خواه»(همان: 220).
اندیشه قشیری در ارتباط انسان با خدا تنها خدا را دیدن: انسان باید بین خدا و دیگران یکی را انتخاب نماید؛ بدین معنی که اگر انس و قرب الهی را طلب میکند باید طمعِ جاه و استقبال مردم را نداشته باشد؛ چرا که این دو با یکدیگر قابل جمع شدن نیستند: «ابن یزدانیار گوید نگر طمع دوستی خدای نکنی با دوستی فضول و نگر طمع انس نکنی با خدای و تو انس مردمان دوست داری و نگر طمع منزلت نکنی نزدیک خدای با دوستی منزلت نزدیک مردمان» (همان: 77).
انسانی که «عبد» خداوند است و خود و دیگران را مقیّد به اطاعت از خدا میداند با طبیعت بر اساس «حرّیّت» رابطه دارد.