Abstract:
حدیقهالحقیقه سنایی منظومهای است عرفانی که در قالب داستانها و حکایات و تمثیلها به آموزش تعالیم دینی و اخلاقی میپردازد. این اثر از متون عرفانی است که ایجاز و سادگی خصیصۀ عمدۀ آن است. بنابراین پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزارکتابخانهای انجام گرفته، بر آن است تا نظام پردازش داستانهای حدیقهالحقیقۀ سنایی غزنوی، خصوصاً حکایتهای کوتاه آن را با الگو قراردادن ویژگی کمینهگرایی تجزیه و تحلیل، و عناصر و ویژگیهای حکایات این اثر را با عنایت به شخصیّت و شخصیّتپردازی، پیرنگ، جایگاه گفتگو، صحنه و صحنهپردازی، بررسی نماید. برای رسیدن به این منظور، سی حکایت از حدیقۀ سنایی انتخاب و ویژگیهای مختلف آن بررسی و تحلیل شد و نتایج به دست آمده مبنی بر این است که حکایات حدیقه سنایی بسیاری از ویژگیهای کمینهگرایی همچون: ایجاز، پیرنگ ساده، بسیاری گفتگو، محدودیت شخصیّتها و صحنهپردازی را داراست و سنایی در این زمینه بسیار موفّق بوده است.
Sanaʾi Hadiqat-al-Haqiqa (The Garden of Truth) is a mystical and didactic book in verse conceived as a continuing discourse on a wide range of ethical and religious subjects in the form of stories, anecdotes and allegories. Brevity and simplicity is the main characteristic of the book, and this research aims, through a descriptive-analytic approach, to investigate the processing system of Hadiqat-al-Haqiqa stories, especially its short anecdotes, and to study the elements of characterization, plot, dialogues and setting in them. To do so, thirty anecdotes of Hadiqat-al-Haqiqa were selected to be investigated and analyzed. According to the obtained results Hadiqat-al-Haqiqa contains many features of minimalism such as conciseness, simple plot, abundance of dialogue, limited number of characters and episodes.
Machine summary:
بنابراين پژوهش حاضر که به روش توصيفي- تحليلي و با استفاده از ابزارکتابخانه اي انجام گرفته ، بر آن است تا نظام پردازش داستان هاي حديقه الحقيقه ي سنايي غزنوي، خصوصا حکايت هاي کوتاه آن را با الگو قراردادن ويژگي کمينه گرايي تجزيه و تحليل ، و عناصر و ويژگيهاي حکايات اين اث ر را با عنايت به شخصيت و شخصيت پردازي، پيرنگ ، جايگاه گفتگو، صحنه و صحنه پردازي، بررسي نمايد.
راوي در حکايات و داستان هاي حديقه »دو گونه حضور دارد: الف (نخست روايت ماجرا و وصف موقعيت هاي(زماني و مکاني(يا شخصيت ها؛ در برخي از بخش بنديهاي سنتي صرفا به اين بخش عنوان روايت داده مي شود؛ اما بهتر است آن را مصداق خاص تر و محدود روايت قلمداد کرد؛ ب (چهره ي دوم راوي در گفتگوي شخصيت ها نمايان ميشود؛ البته به صورت پنهان ؛ گويي شخصيت ها جاي او و آوايش را گرفته اند؛ در نمايش ، بخش دوم شامل کنش ها و رفتارها و حتي حالات چهره ي بازيگران - متناظر با شخصيت ها در قصه - نيز ميشود؛ بخش اول که بيشتر در نمايش هاي کهن و سنتي ديده مي شود مربوط به روايت نقال است ؛ بنابراين در قصه بخش هاي گفت و گويي و حتي وصف برخي رفتارها و کنش ها که سنگيني سايه ي راوي بر آن ها 208 احساس نميشود، جنبه ي نمايشي و حرکتي دارند و بقيه ي قصه جنبه ي روايي که از جهاتي ايستا است .