Abstract:
زن و ویژگیهای او از دیر باز یکی از موضوعاتی است که مورد توجّه ادبا و شعرا بوده است و گویندگان و نویسندگان بسیاری با در نظر گرفتن جنبههای متفاوت وجودی زن در این باره مطالب مختلفی بیان کردهاند. آثاری چون سمک عیار، بختیارنامه و سندبادنامه از متون منثور ادب غنایی است که میتوان زن را به عنوان یکی از شخصیتهای داستان مورد تحلیل و بررسی قرار داد. در این مقاله که به روش توصیفی– تحلیلی انجام شده، شخصیت زن در این سه داستان عامیانه بررسی و تحلیل و مقایسه شده است. نتایج بررسیها نشان میدهد که به دلیل بهرهگیری از بنمایههای فرهنگ ایرانی، نگرش مثبت به زن در کتاب سمک عیّار بسیار جلوهگر است. بختیار نامه در مرتبة بعدی با نمونههای متعادل و مثبتتری از زنان و سندباد نامه به دلیل سایهافکنی فرهنگ و آیین هندو بر جایگاه زن، نگرش منفی بیشتری دارد.
The poets and men of letters have long been concerned with “woman” and its characteristics. Many narrators and authors have discussed this issue considering its different existential aspects. The works such as Samak-e-Ayar, Bakhtiar name and Sendbad nameh are the works in lyric literature which are written in prose and have analyzed “woman” as a character in tales. The present analytic – descriptive paper studied and compared “woman” in the aforementioned folk tales. The result showcased a positive attitude towards “woman” in Samak-e-Ayar because of enjoying Iranian Cultural themes. Secondly, Bakhtiar name contained more reasonable and positive instances. Finally, Sendbad nameh had a more negative attitude because of being shadowed by Hindu culture and tradition.
Machine summary:
بررسی و تحلیل شخصیت زن در سه اثر سندباد نامه، سمک عیار و بختیارنامه بر اساس نقد زن گرایانه (فمینیستی) فرزاد رستمی1 چکیده زن و ویژگیهای او از دیر باز یکی از موضوعاتی است که مورد توجّه ادبا و شعرا بوده است و گویندگان و نویسندگان بسیاری با در نظر گرفتن جنبههای متفاوت وجودی زن در این باره مطالب مختلفی بیان کردهاند.
آثاری چون سمک عیار، بختیارنامه و سندبادنامه از متون منثور ادب غنایی است که میتوان زن را به عنوان یکی از شخصیتهای داستان مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
زنان به عنوان نیمی از جامعة انسانی از دیر باز مورد توّجه ادبا، شعرا و روشنفکران جامعه بوده و بسیاری با در نظر گرفتن جنبههای گوناگون در این باب قلم زدهاند، اما بنا به دلایلی نقش مثبت و فعّال زنان در شعر و ادبیات از دیر باز بسیار کمرنگ بوده است و یا حتّی در آثاری که براساس محوریت زنان بنیان یافته است، نقش مثبت وحضور فعّالی برای آنان متصّور نمیشود.
به نظر فمنیستها، نظام پدرسالاری و مرد محوری طی قرنها بر تمام سطوح فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حاکم بوده است و این خود یکی از دلایل اصلی ستم بر زنان است که در اکثر متون ادب فارسی نیز میتوان انعکاس آن را مشاهده کرد.
به نظر فمنیستها با دیدگاه نقد زنگرا، نظام پدر سالاری و مرد محوری طی قرنها بر تمام سطوح فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حاکم بوده و به زنان ستم شده است، در اکثر متون ادب فارسی چنانکه ذکر شد این نگاه کژ نسبت به زنان دیده میشود.