Abstract:
انسانشناسی فرهنگی یکی از شاخههای انسانشناسی است که مانع از فراموشی باورها و رسوم گروههای انسانی میشود. فولکلور به مجموعهای از دانستنیها، باورها و رفتارهای مراسمی اطلاق میشود که در بین تودة مردم سینه به سینه به ارث رسیده و در واقع مجموعه آداب و رسوم، عقاید، افسانهها و رفتارهایی چون شیوههای لباس پوشیدن و غیره در شمار فولکلور به شمار میرود. مؤدبپور یکی از نویسندگان معاصر است که با جمعآوری فرهنگ عامه از طریق نوشتار در حفظ آن کوشیده است. آنچه در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده بررسی مقولاتی است که نشاندهنده بخشهای گوناگون فرهنگ عامه است و مؤدبپور در نگارش داستان «رکسانا» از آن بهره گرفته است. پژوهش حاضر بیانگر آن است که: امروزه رشد و توسعه تکنولوژی و تأثیرات فراوان آن سبب تغییر بخشهایی از فرهنگ جامعه نظیر شیوههای سخن گفتن و فراموشی بخشهایی از فولکلور مانند آداب و رسوم شده است بنابراین انسانشناسان و نویسندگان تلاش میکنند با جمعآوری فرهنگ عامه در جوامع خود در حفظ آنها کوشا باشند. و کتابهای مؤدبپور چون روایتگر زندگی واقعی افراد است، در آنها به وفور به عقاید رایج در میان عامه مردم اشاره شده است.
Cultural anthropology, a sub-branch of anthropological studies, prevents beliefs and customs to be forgotten. Folklore is a set of knowledge, beliefs and rituals inherited from generations past and includes customs, fables, legends and styles of clothing. Moaddabpour is one of the contemporary writers who has tried to collect the common people folklore through maintaining it in his writings. This research is an attempt to study the different aspects of public culture and folklore as presented in Moaddabpour’s Roxana. The present research revealed that, nowadays development of technology and its increasing effects have caused great changes in some aspects of the culture, such as people’s speaking styles and negligence of some folkloric customs. Then, anthropologists and authors try to save the folklore and public culture in their societies through maintaining them in their works. The novels of Moaddabpour, as the narrator of people’s real living, include abundantly current beliefs and customs among common people.
Machine summary:
پژوهش حاضر بيانگر آن است که : امروزه رشد و توسعه تکنولوژي و تأثيرات فراوان آن سبب تغيير بخش هايي از فرهنگ جامعه نظير شيوه هاي سخن گفتن و فراموشي بخش هايي از فولکلور مانند آداب و رسوم شده است بنابراين انسان شناسان و نويسندگان تلاش ميکنند با جمع آوري فرهنگ عامه در جوامع خود در حفظ آن ها کوشا باشند.
در اين پژوهش سعي شده با استفاده از منابع مطالعاتي به اين سؤال پاسخ داده شود که : مؤدب پور در نگارش داستان «رکسانا» به کداميک از مقولات مطرح شده در فرهنگ عامه نظر داشته است ؟ براي پاسخ گويي به اين پرسش نخست به بررسي اجمالي فرهنگ عامه و ويژگيهاي آن و رابطه آن با مردم شناسي پرداخته ميشود سپس با استفاده از روش تحليلي، موارد به کار رفته در داستان رکسانا استخراج و تحليل ميشود.
در باب ضرورت و اهميت اين تحقيق بايد گفت که بررسي جلوه هاي فرهنگ عامه در آثار داستاني معاصر کمتر مورد توجه قرار گرفته و از سـوي ديگر تاکنون در مورد مؤدب پور و آثار وي هيچ کار تحقيقي صورت نگرفته است .
در داستان «رکسانا» هم وقتي ماني علتي براي رفتار عجيب هامون نمييابد اين باور عاميانه را علت رفتار او دانسته و خطاب به هامون ميگويد: «دوباره آروم گفت : ـ يعني چيزخورت کردن ؟ (مؤدب پور، ١٣٩١: ٨٧) اعتقاد به وجود شانس و خوش اقبالي اعتقاد به وجود شانس و خوش شانسي افراد از عقايد رايج در ميان عامه مردم است که در مجموعۀ فعاليت ها و روند زندگي اجتماعي هم بيتأثير نيست .