Abstract:
حماسه های ملی جایگاه تجلی باورها، فرهنگ و رسوم کهن یک قوم می باشند که براساس اسطوره ها و آیین ها خلق شدهاند. آیین ها برای آن که کارکرد اجتماعی خود را از دست ندهند و در گذر زمان فراموش نشوند با باورهای اساطیری مقدس پیوند می یابند. آثار برجستة حماسی نظیر شاهنامه، مهابهاراتا، ایلیاد و ... از مهمترین سرچشمة آگاهی ما از آداب و سنت های گذشتة اقوام ایران، هند و یونان است. این اقوام که خاستگاه یکسانی داشته اند پس از مهاجرت و سُکنی گزیدن در مناطق جدید، بسیاری از باورها و آیین های مشترک خود را حفظ کردهاند. آیین نیایش که میراث مشترک مذهبی بسیاری از اقوام است و پیشینه ای همزاد آفرینش آدمی دارد، بخش مهمی از آثار حماسی را تشکیل می دهد. بسامد بالای این آیین در مراسم عبادی هر قوم نشان دهندۀ ارزش و اهمیت این آیین نزد آن قوم می باشد. در ساختار نیایش های اقوام باورمند هند و اروپایی اشتراکات بسیاری وجود دارد که از مهمترین آن می توان به قربانی کردن، سر و تن شستن، دست به سوی آسمان بلند کردن و ...اشاره کرد. منشأ و سرچشمۀ این آداب مشترک، کهن الگوها و همچنین باورهای اساطیری مشترک این اقوام و پایبندی آنها به سنت های گذشته می باشد. با این حال گذشتِ زمان، شرایط محیطی و تحولات مذهبی سبب به وجود آمدن تعدادی از آداب خاص در ساختار نیایشهای هر کدام از آن ها گردیده است. در این جستار با مقایسۀ ساختار نیایش ها، آداب و الگوهای مشترک و پیوند این آداب را با باورهای اساطیری اقوام هند و اروپایی نشان می دهیم.
National epics which have been created based on myths and rituals represent the beliefs, cultures and ancient traditions of a nation. Rituals must be conjoined With sacred mythologic beliefs in order to maintain their social functions and be recollected. Outstanding works such as Shahnameh epic, the Mahabharata, the Iliad are the most important source of our knowledge of past rituals and traditions of Iran, India and Greece. These people having the same origin have retained their common beliefs and rituals after migration and settlement in new areas. Worship being common religious heritage of many nations, has a background along with the creation of human history and is rooted in the depths of the heart and nature of human being .The high frequency of this ritual in worshipping ceremonies of every nation represents the value and significance of it for everyone. Praise and ritual sacrifice to the gods are the most important aspects of the rituals. These ceremonies are heldwith special rituals and an individual worshiper is required to follow it. There is much in common in terms of structure and prayer rituals among these Indo-European nations among the most important of which is sacrifice, bathing, holding hands toward the sky and etc. These similarities indicate the tribes’ adherence to the traditions of the past. High frequency of prayer rituals in a nation reflects the value and importance of these rituals to the people. Time passageand religious developments cause specific rites of worship in the structure of these rituals in these nations. In this article, cultsin top epicsin terms of time, place, and construction are compared and evaluated. Then the association of these rituals with mythologic beliefs are investigated.
Machine summary:
حماسه هايمليدرتکوين فرهنگ ملت هايکهن سهميمؤثردارند؛«ازميان همۀنوشته هاي نياکان ماايرانيان که ازدستبردزمانه جان به دربرده وبه دست مارسيده اند، هيچ نوشته اي اهميت شاهنامۀفردوسيرادرشناخت تاريخ وفرهنگ وادب وهنروبينش هاو آيين هايباستان ايران وزبان وادب فارسيوهويت مليماندارد.
پيشينه تحقيق ازجمله آثاريکه دربارةنيايش درشاهنامه نوشته شده ،کتاب «نيايش وستايش در شاهنامه »ازافشين مرادي(١٣٩٢)است که نويسنده دراين کتاب به بررسينيايش وستايش شخصيت هايشاهنامه ازنظرموضوع ومحتواميپردازد.
(رضي،١٣٩:١٣٨٢)و ديگريآيين زرتشتياست که آن هم باتعاليم اوليه زرتشت تفاوت هاييدارد؛«آنچه راآيين زرتشتي نام مينهيم عبارتست ازمطالب اوستايي وپهلويکه آميخته اي است ازعقايد ايرانيان پيش اززرتشت ومطالب ومفاهيم گاهانيودرواقع همان آيين بدوياست که از صافيعقايدزرتشت گذشته ورنگ آن راوتنهارنگ آنراپذيرفته وبه مارسيده است که معمولاازآن به اوستايجديديادميکنند»(بهار،٢٠:١٣٧٦) ميراث فلسفيودينيهندنيزکه درآثارحماسيمهابهاراتاورامايانابازتاب يافته ازدو مبدأسرچشمه ميگيرد:«نخست خاستگاه وداييوآرياييکه بافرهنگ هندواروپاييپيوند داردودوم فرهنگ بومزادپيش ازورودآرياييان به هندکه باتمدن مهنجودارووهارپايعني تمدن درةايندوس پيوندمييابدوباتمدن هاي کهن بين النهرين بستگيدارد...
»(ستاري،١٣٨٩:٢٣)اگرچه آثاربدست آمده ازادوارکهن يونان باستان حکايت ازروحيۀمذهبيآن هاداردوپيشينۀ عقيدتييونانيان ريشه درمذاهب بدويدارداما«بيترديددرزمان هاي مختلف ديدگاه متفاوتي داشته اندوبه موازات گسترش تمدن وپيشرفت دانش علميوفلسفه هاياخلاقيديدگاه آن ها نيزتغييرميپذيرفته است »(برن ،١٩:١٣٩٢-١٨)اساس مذهب يونانيان قديم برپرستش طبيعت استواربود؛«آيين پرستش يونان باستان به صورت اصول ،تدوين وتقريرنشده است ،درنتيجه آنچه که دربارةآن هاميتوان گفت مطالبياست که دراسطوره وحماسه مندرج گرديده است .
(مهابهارات ،ج ١٧٣:١؛همان ،ج ٣٩١:٢)ودرايليادآن را زادگاه خدايان ميدانند:«درکاخ زئوس همه خدايانيکه ازآسمان زاده شده بودندبه خشم آغازيدند»(هومر،٥٣:١٣٨٦)درمزديسناودرفروردين يشت درکرده ٢٤و١٥٣سخن از قداست آسمان آمده است ؛«وآن آسمان راميستاييم وآن چيزهايخوب راميستاييم که درميان آن هاقرارداردوشايستۀپرستش ،نيايش ويزش اند.
آيين نيايش که خاستگاه آن دردرون وسرشت انسان است ودرتمام فرهنگ هاي بشري نموددارد،بخش مهميازآثارحماسيواساطيريراشامل ميشود.