Abstract:
همهگیری ویروس کرونا پدیدهای است که هماکنون بسیاری از نقاط جهان را درگیر کرده است. مواجهه ملتها با این همه-گیری به شیوههای متفاوتی بروز کرده است، چرا که همهگیر شدن یک ویروس (اعم از کرونا یا هر ویروس دیگری) یک پدیدهی صرفا زیستشناختی نیست و فی الذاته یک پدیدهی فرهنگی است که دارای ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و بینالمللی میباشد. اما، معمولا اولین چیزی که در زمان بروز یک همهگیری به ذهن متبادر میشود، این است که ویروسها، پدیدههایی زیستشناختی با راه حل پزشکی محض هستند. هدف این مقاله تبیین بروز همهگیری کوید-19 به مثابه یک پدیدهی فرهنگی-سیاسی-اقتصادی در ایران و ارائهی برخی راهکارها میباشد. مواجهه دولتملت ایران با این پدیده در چهارچوب نظریه اسناد (Attribution Theory) مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد که مواجهه دولتملت ایران تحت تاثیر مختصات فرهنگی-سیاسی-اقتصادی ایران بوده است. همچنین "اسناد بیرونی" توسط دولت-ملت ایران نمیتواند راه حل مناسبی برای مواجهه با این تهدید مرگبار باشد. مواجهه با این ویروس نیازمند یک رویکرد یکپارچهنگر توسط دولتملت نه صرفا بعنوان یک پدیده زیست شناختی، بلکه به مثابه یک پدیده زیستی- فرهنگی-سیاسی-روانی- اقتصادی مبتنی بر ویژگیهای فرهنگ ایران میباشد.
Coronavirus pandemic is a phenomenon that has affected the entire world. Different nations have adopted different methods to confront this pandemic, for the pandemic (whether of coronavirus or any other virus) is not merely a biological phenomenon, but it is essentially a cultural phenomenon with political, economic, social and international dimensions. But, usually what occurs to mind in confronting a pandemic is that viruses are biological phenomena with mere medical solutions. The objective of this present paper is to explain the outbreak of covid-19 pandemic as a cultural-political-economic phenomenon in Iran and also offer some solutions. The confrontation of Iranian nation-state with this phenomenon was studied within the framework of the Attribution Theory. The findings of the research show that the confrontation of the Iranian nation-state with this virus has been influenced by the cultural-political-economic characteristics of Iran. Also the findings show that “external attribution” by the Iranian nation-state cannot be a suitable solution to confront this deadly phenomenon. Confrontation with this virus requires an integrative approach based on the features of Iranian culture by the Iranian nation-state, not as a mere biological phenomenon but as a biological-cultural-political-psychological-economic phenomenon.
Machine summary:
لـذا بـه نوشـتن بیان مسئله مبادرت ورزیده شده است : باید در نظر داشت که فضای غالب هم در حوزه /عرصه ی عمومی (کـوزر & روزنبـرگ ، ١٩٨٢) و هم در گفتمان هژمونیک (١٩٧١ ,Gramsci) در فضای مـدیریتی-دولتـی٣ (بـیش تـر معنای فوکویی گفتمان (میلز، ٢٠٠٤؛ هوارث ، ٢٠٠٠) مقصـود نظـر اسـت ) فعلـی در ایـران ، مبتنی بر همان نگاه تقلیل گرایانه /فروکاست گرایانه (Reductionistic) زیست شناختی است کـه نه تنها موجب درک ناقص پدیده شده بل که حتـی کـارکرد و کـارویژه ی (Functions) علـوم پزشکی را نیز با اختلالات و کژکارکردیهایی (Dysfunction) روبه رو کرده است : اگرچه علوم مختلفِ پزشکی در چند دهه ی اخیر در کشور پیشرفت هـای تکنیکـی قابـل توجهی داشته ، اما از آن جا که به علوم انسانی و علوم پایه بـه مـوازات آن بهـا داده نشـده و حتی علوم انسانی یا مورد غفلت بـوده یـا فشـارهایی از جانـب منـابع غیرمعرفتـی بـرای آن مشکلاتی ایجاد کرده اند.
به همین جهت پژوهش حاضر تلاشـی اسـت بـرای ارائـه تبیینـی مبتنـی بـر رویکـردی میان رشته ای که سعی دارد در حد وُسع به برخی وجـوه مواجهـه ی دولـت -ملّـت (-Nation State) (هیوود، ٢٠٠٢الف ) ایران با پاندمی کوید-١٩ در ایران پرتوافکنی کنـد و کویـد-١٩ را نه به مثابه پدیده ای صرفاً زیست شناختی بل کـه بـه مثابـه یـک پدیـده ی روانـی- فرهنگـی- اجتماعی-اقتصادی-سیاسی مورد بررسی قرار دهد؛ البته از میان این وجوه ، تمرکـز پـژوهش حاضر، بر وجوه سیاسی است .