Abstract:
تحلیل رفتار متقابل (بهاختصار TA)، یکی از نظریههای مطرح در روانشناسی نوین است که به موضوع ساماندهی رفتار در ارتباطات انسانی میپردازد. کاربرد این نظریه در تحلیل داستانها میتواند راهکاری علمی و موثر برای بهرهگیری از آثار گرانسنگ ادبی باشد. از آنجاکه داستانهای شاهنامه مضامین و موقعیتهای مربوط به روابط انسانی را بهخوبی انعکاس داده است، جای آن دارد که از منظر این نظریه نیز به آن نگریسته شود. در این پژوهش، داستان رستم و اسفندیار از شاهنامۀ فردوسی در چارچوب روش توصیفی-تحلیلی و با سود جستن از رویکرد «TA» مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که دلیل شکست روابط و شکلگیری پایان غمانگیز در این ماجرا، وجود آسیب آلودگی در ساختار روانی اسفندیار و نیز مهارها و سوقدهندههای موجود در پیشنویس زندگی او بوده است که عدم استقلال و ضعف در تصمیمگیری وی و نهایتا پایان تراژیک داستان را در پی داشته است.
Transactional Behavior analysis, TA is a much disputed theory in new Psychology which is concerned with regulating the behavior in human relations. The application of this theory in analysis of the stories could be an effective and scientific approach in order to benefit from outstanding literary works. Since themes and circumstances embedded in Shahnameh tales well reflect human relation, it is appropriate to look at them from the perspective of this theory. Hence, using descriptive analytic approach the tale of Rostam and Esfandyar is analyzed through the lens of TA. The conclusion drawn from this study showed that the reason for the failure of relationships and the ensuing unhappy end of the tale was the existence of pathological traces in Esfandyar’s psychological structure, and also constraints and motivations in his earlier life were all the more reason for the lack of independence and weakness in his decision making which eventually led to the story’s tragic end.
Machine summary:
نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که دلیل شکست روابط و شکل گیری پایان غم انگیز در این ماجرا، وجود آسیب آلودگی در ساختار روانی اسفندیار و نیز مهارها و سوق دهنده های موجود در پیش نویس زندگی او بوده است که عدم استقلال و ضعف در تصمیم گیری وی و نهایتا پایان تراژیک داستان را در پی داشته است .
در الگوی پیش نویس زندگی و مهارها و فرمان های آن ، پردۀ ابهام و رازآلودگی از چهرۀ سرنوشت کنار میرود و مشاهده گر، دلایلی قانع کننده برای روند ماجرا و پایان غم انگیز آن مییابد و چون سرانگشت اتهام به سمت شبکه ای از روابط درهم تنیده در بستر طرح واره هایی است که در دوران کودکی به شکل احساسی انتخاب شده اند، نه تنها از بار تراژیک ماجرا کاسته نمیشود؛ بلکه این روشنی، به زیبایی تراژدی نیز میافزاید.