Abstract:
چکیدهشکایات بیمورد علیه کادر درمان، ممکن است حسب مورد موجب ایراد خسارت مادی یا معنوی شود.اگر اقدام مذکور موجب ایراد خسارت مادی گردد مطابق قواعد عمومی مسئولیت مدنی، شخصِ عامل زیان، ملزم به جبران خسارات وارده خواهد بود ولی اگر شکایات بیمورد علیه کادر درمان، موجب ایراد خسارات ناشی از عدم النفع یا خسارت معنوی شود، این بحث را پیش میکشد که آیا خسارات ناشی از عدم النفع یا خسارات معنوی از نظر فقهی و حقوقی قابل جبران است؟ و چنان که جواب مثبت باشد چگونه و به چه کیفیتی؟ به عبارت دیگر آیا خسارات ناشی از عدم النفع یا جبران مالی خسارات معنوی از نظر فقهی و حقوقی امکان پذیر است یا خیر؟ رسالت این قلم، یافتنِ پاسخی درخور به این پرسش محوری است.در حوزه بحث ما براساس آمار موجود، نزدیک به 60 درصد شکایات مطروحه علیه جامعه پزشکی منجر به تبرئه ایشان میشود و درواقع حدود دوسوم این شکایات بیاساس است. حال سوال این است که قانون چه ضمانت اجرایی برای احقاق حق و حقوق پزشک تبرئه شده قائل میشود؟ متاسفانه در سیر قضایی فعلی، دادگاههای جرایم پزشکی، هیچ حقی برای شکایت متقابل پزشک از بیمار و نیز هیچ حقی برای در خواست ضرر و زیان از وی و همچنین تقاضای اعاده حیثیت در نظر نگرفتهاند!
Out-of-place complaint filed against health care staff might lead to causing spiritual or material losses. If such complaint incurs financial damages, the person causing damages is bound to compensate for losses in accordance with general rules of civil liability. But in case anti-medical team unjustified complaints result in losses incurred from loss of prospective profits or spiritual loss, this question is raised that whether such latter losses can be compensated according to law and Islamic jurisprudence. If the response is positive, how and in what quality? In other words, is it possible to financially compensate for the losses emanating from loss of prospective profits or spiritual loss in accordance with law and Islamic jurisprudence? The author of this article seeks to find a response suitable for this central question. In this respect and based on the existing statistics, approximately sixty (60) percent of the complaints raised against medical community end up their exoneration; in fact, about two thirds of such complaints are filed unfoundedly. Now, the question is that what executive guarantees law can give for administering rights of the acquitted physician. Regretfully, under the current judicious processing, courts of medical crimes have designated no rights for reciprocal litigation of physician against the patient, no rights for physician to ask for compensation from him as well as demand of prestige rehabilitation.
Machine summary:
حال فرض کنيد پزشکي که به علت شکايت بيمورد يک بيمار يا همراهان وي براي ماه ها درگير يک پرونده ميشود و اجبارا مراجعات مکرر به دادسرا، پزشکي قانوني و دادگاه داشته و روزهاي زيادي از شغل خود وامانده و مسلما ضرر مادي متوجه وي شده (خسارات ناشي از عدم النفع ) و از طرف ديگر از نظر روحي و رواني نيز دچار آسيب شده (خسارات معنوي ) ، حال که از اتهام مطروحه تبرئه شد، چرا نبايد حق در خواست ضرر و زيان داشته باشد و چرا نبايد سير قضايي، چنين وحدت رويه اي ايجاد کند که پزشک نيز مانند ساير آحاد جامعه از چنين حقي برخوردار باشد؟ بسيار مناسب به نظر ميرسد که در دادسراي جرايم پزشکي چنين روالي بنيان گذاشته شود که به بيماران شاکي از کادر درماني تفهيم شود در صورت تبرئه کادر درماني و شکايت متقابل ايشان ، مجازات هاي خاصي در انتظار اين افراد خواهد بود.
(107/1375 خود «لوراسا» دلايل سه گانه فوق را رد نموده و ميگويد: «دليل اول (دليل نظري) صحيح نيست ؛ چون هدف مسؤوليت مدني، زايل نمودن ضرر نميباشد، بلکه هدف آن است که به زيان ديده امکان داده شود تا به جاي تحصيل عين شي از دست رفته ، لااقل معادل آنچه که مورد خسارت واقع شده را به دست آورد و از اين راه رضايت خاطرش فراهم گردد، علاوه بر اين که در مورد جبران ضرر معنوي، در کنار وجه نقد، ميتوان راه حل هاي مناسب تري را پيش بيني کرد مثل الزام به عذرخواهي و يا انتشار رأي محکوميت عامل زيان معنوي.