Abstract:
این جستار، بر آن است که شیوههای نقد زن سالارانه را در پهنهی ادب، به دست دهد؛ از همین روی پس از یاد کرد تاریخچهای از فمینیسم، نشان میدهد که یک منتقد، در دبستان (= مکتب) نقد زن سالارانه بایستی با یک اثر ادبی به چه شیوه و هنجاری برخورد کند. نیز، برای بهتر نشان دادن روش نقد زن سالارانه (= فمینیستی) با کند و کاو در سه اثر حماسی: شاهنامه، گرشاسبنامه و بهمن نامه، به بررسی زنان در این سه شاهکار بیچون میپردازد؛ به سخنی دیگر، زنان این سه اثر را به دبستان نقد زن سالارانه برده و میگزارد.
در پایان نیز، برای نشان دادن آسیب شناسی زن سالارانه، چونان درآمدی بر نقد زن سالارانه، به نشان دادن فرودستی زنان در اسطورهی آفرینش ایرانی میپردازد.
This work intend considering approaches feminism criticism; therefore, after to mention of history of feminism , show that a criticizer, in the school of feminism criticism , how face with literary work; also, after better showing method of feminism criticism , this work, consider Shah-nameh, Garshasb-nameh, and Bahman-nameh. In conclusion, in this work, as introduction of feminism , has been showed inferiority of females, in Iranian mythology of creation.
Machine summary:
پرسشهاي پژوهش : ١- به چه شيوه اي، ميتوان اثري ادبي را نقد و گزارشي زن سالارانه کرد؟ ٢- رويکردهاي يک منتقد در رويارويي با اثري ادبي، آن گاهي که بر آنست آن اثر را زن سالارانه بگزارد، بايستي چگونه باشد؟ ٣- دبستاني(= مکتبي) که ميتواند اثري ادبي را ، بر بنياد موقعيت هاي برجستگي زنان در برابر مردان ، نقد کند و بگزارد، چه نام دارد؟ ٤- زنان حماسه هاي اسطوره اي ايران - همان حماسه هايي که از دل اسطوره سر برآورده اند- زن سالارند؟ همپايگي و خود پايگي، ديدگاههاي بنيادين زن سالاران (= فمينيست ها ): در ژرفاهاي انديشه هاي فمينيستي به دو ديدگاه و نظريه باز ميخوريم که به گمان من ، پايه و چارچوب آرمان و آماج فمينيست ها را شالوده مينهد و آن اينکه : « آيا زنان بايد براي کسب تساوي با مردان ، مبارزه کنند؛ يا بايد بر تفاوت هاي خود با مردان ارج نهند؟» ( فريدمن ، ١٣٨٦: ١٧) به سخني روشن ، در بررسي ديدگاههاي فمينيست ها، به دو ديدگاه باز ميخوريم که کنش و رفتار فمينيست ها را سامان ميدهد: يکي آنکه ، زنان بايد به مبارزه هاي زن سالارانه ي خودشان ادامه دهند تا به برابري و همپايگي با مردان برسند؛ و رسيدن به همه ي حقوق هاي شهروندي که مردان از آنها برخوردارند، نمونه ي روشني براي اين ديدگاه است ؛ ديدگاهي که من ، آن را «همپايگي» نام مينهم .