Abstract:
چکیده مطالعۀ تأثیرپذیری شعرا از یکدیگر، یکی از مباحثی است که میتواند در فهم بیشتر آثار ادبی، یاریگر پژوهشگران باشد. ما در این جستار برآنیم که با روش تحلیلی- توصیفی و با ذکر شواهد شعری، به بررسی تأثیرات سبک حکایتپردازی سنایی بر مولوی بپردازیم. برآیند تحقیق اثبات میکند که مولوی با همه عظمت و بزرگی، عمیقاً متأثّر از اندیشه و آثار شاعر غزنه است و ذهن او – خودآگاه یا ناخودآگاه- به آثار سنایی توجّه دارد. تأثیرپذیری مولانا از سنایی، در زمینۀ ذهن، زبان، تصاویر و حکایات بسیار مشخّص و غیرقابل انکار میباشد. با این حال، سنایی برای مولانا، همانند راهنمایی است که مسیر را به او میآموزد؛ زیرا افکار، حکایات و دیدگاههای سنایی در آثار مولانا، پختهتر، فخیمتر و عمیقتر میشوند. ایماژهای شعری، افکار عرفانی، پروردن حکایات و کلام در اشعار مولوی، بسیار متعالیتر از اشعار سنایی است و به عبارتی بهتر، در راه خلق حکایات عرفانی، سنایی پیشگام است و مولانا با تأثیرپذیری از او، شعر عرفانی را به اوج خود میرساند. کلیدواژهها: سنایی، مولوی، سبکشناسی، حکایت.
The effect of light on the stories of Rumi's stories Sanai Abstract Studying the influence of poets from each other, one of the issues that can further the understanding of literary works and helps researchers. In this article we try with descriptive analytical method and with the poetic evidence, examine the effect of light on Rumi narrativization Sanai.The result proves that Rumi with all greatness is deeply influenced by the ideas and work of the poet Ghazni and Consciously or unconsciously focuses his mind on Sanai's works. Maulana effectiveness Sanai, in the field of mind, language, images and stories is very clear and undeniable. However sanai as a guide for Rumi that learns to him the Direction, because sanai's thoughts, stories and comments in Rumi's works are lofty and deeper.Poetic images, spiritual thoughts, Fostering stories and the word of the poetry of Rumi much higher than the Sanai's lyrics. In the other words, In the creation of Works and mystical poetry, Sanai was leader and Rumi influenced by him and mystical poetry brings to a climax. Keywords:Sanai, Rumi, Stylistics, Story.
Machine summary:
» چنين ميفرمايد: عجب نبود گر از قرآن نصيبت نيست جز نقشي که از خورشيد جز گرمي نيابد چشم نابينا (ديوان سنايي،ص ٦٥) حکايت «اختلاف کردن در چگونگي و شکل پيل » که مولانا آورده ، بدون شـک نظـر بـه نقل سنايي داشته است ؛ با اين تفاوت که بيان مولانا، از نظر منطقي بودن سخن و انطبـاق آن بـا واقعيت بسيار مقبولتر و پسنديده تر است و نشانگر پختگي و توان شاعر در سرودن حکايـات و تمثيلها است .
اما بهره گرفتن مولانا از اين حکايت ، به معني رونويسي از آن نيست ؛ چرا که با بررسي دو حکايـت بـه چنـد نکتـۀ مهـم و برجسـته خـواهيم رسيد: سنايي ، داستان را با « بقال » يا همان عطار آغاز ميکند: بود در شهر بلخ ، بقــــالي بيکران داشت در دکان مالي (حديقۀ سنايي، ص ٧٠) حال آن که در مثنوي ، شخصيتي که مولانا با وي کار دارد « گل خوار » است : پيش عطاري يکي گل خوار رفت تا خرد ابلوج قند خاص زفـــت (مثنوي مولوي، دفتر چهارم ، بيت : ١٠٨٩) و اين تفاوت و تأکيد بيانگر آن است که در نگاه سنايي بـال شخصـيت اصـلي اسـت و از زاويۀ ديد مولانا، مرد گل خوار.
تأثيرگذاري سنايي و تأثير معنوي او بـر تفکـر عرفاني زمان خود و حتي پس از آن ، بسيار قابل توجه بوده است ؛ اما تأثير ادبي او؛ به ويـژه در نقل روايتهاي داستاني، صرفا به عنوان يـک پيشـگام مطـرح اسـت و سـنايي در زمينـۀ داسـتان پردازي چنان که بايد جديت و دقت به خرج نـداده اسـت و ادامـه دهنـدگان راه او؛ از جملـه مولانا، در اين زمينه استادانه تر از وي عمل کرده اند؛ به ويژه اگر بخواهيم حديقـه را بـا کتـابي مانند مثنوي مقايسه نماييم .