Abstract:
تلاش دولت یازدهم ایران جهت برچیدن قطعنامههای تحریمی شورای امنیت سازمان ملل با این دیدگاه صورت گرفت که این قطعنامهها اساس تمامی تحریمها هستند و با برچیدن قطعنامههای شورای امنیت، نظام تحریمها (بینالمللی و یکجانبه) فرو خواهد پاشید، اما بهدنبال خروج آمریکا از برجام و اعمال مجدد تحریمهای یکجانبه در سال 1397، مشخص شد که این دیدگاه درست نبوده است. بنابراین این پرسش مهم مطرح میشود که 'اساساً تلاش آمریکا برای اجماع علیه ایران در شورای امنیت با چه هدفی صورت گرفته است؟'. فرضیۀ مقاله آن است که آمریکا تلاش کرده با استفاده از قطعنامههای شورای امنیت به ایجاد هنجار بینالمللی برای تقویت ساختار تحریمی خود بپردازد و همکاری دیگر کشورها به ایران را برای کاهش آثار تحریم، پرهزینه کند. بنابراین این مقاله در چهارچوب 'سازهانگاری ونتی' و از روش تحلیل اسناد به بررسی قطعنامههای تحریمی علیه ایران پرداخته که چگونه این قطعنامهها به پیشبرد راهبرد تحریمی آمریکا علیه ایران کمک کردهاند. درک صحیح نسبت به جایگاه قطعنامۀ شورای امنیت در راهبرد تحریمی آمریکا میتواند به برنامهریزی صحیح در جهت مقابله با فشارهای اقتصادی و تحریمی کمک شایانی کند.
Iran’s Eleventh government efforts toward termination of UN security council resolutios were made on this perception that the resolutions shape the basis of all sanctions and the regime of sanctions (international and unilateral sanctions) would collapse by terminating UN security council resolutions. However, following US withdrawal from JCPOA and re-imposing unilateral sanctions in 2018, it became evident that the government’s perception wasn’t accurate. Thus, an important question rises up that what was the main goal in US efforts for making consensus against Iran in UN security council? In this article it is presumed that US efforts mainly made in order to fortify its regime of unilateral sanctions through UN security council resolutions. Therefore, this article in context of Wendt’s Constructivism and through document analysis aims to review sanction resolutions against Iran, deriving how these resolutions help US sanctions strategy on Iran. Accurate perception on UN security council resolutions’s role in US sanctions strategy could significantly help accuratley planning for better confronting economic and sanction pressure.
Machine summary:
در بعضي از پژوهش ها با اصل قرار دادن قطعنامه هـاي تحريمي شوراي امنيت به عنوان «تحريم هاي بـين المللـي١»، تحـريم هـاي يـک جانبـۀ آمريکا و اروپا عليه ايران را فراتر از قطعنامه هـاي شـوراي امنيـت و خـلاف حقـوق بين الملل دانسته اند و تحريم هاي يک جانبه را به عنوان ابـزاري بـراي اعمـال سياسـت خارجه اين کشورها به شمار آورده اند (اقبالي و خليل زاده ، ١٣٩٥، ص .
به عنـوان يکـي از معـدود پـژوهش هـا در ايـن زمينـه مـيتـوان بـه مقالـۀ «رويکـردي سازه انگارانه به روند تکامل و تشـديد سياسـت تحريمـي آمريکـا عليـه ايـران (١٩٨٠- ٢٠١٢)» اشاره کرد که در اين مقاله بر اساس چهـارچوب نظـري سـازه انگـاري ونتـي، روند تحولي تحريم هاي آمريکا را به سه دورة جنينـي (دوران کـارتر و ريگان )،انتقـالي (دهۀ پاياني قرن بيسـتم ) و سـازمان يافتـه (بـوش و اوبامـا) تقسـيم نمـوده و در دورة سازمان يافته آمريکا در وجه هنجارسازي از ويژگي هنجارسازي بين المللي براي پيشـبرد سياست تحريمي خود استفاده کرده است و اين ويژگـي از طريـق فعـال سـازي نقـش آژانس بين المللي انرژي اتمي و شوراي امنيت محقـق شـده اسـت (حسـيني و عشـرتي خليل آباد، ١٣٩٣، ص .
يعني آمريکـا توانسـته اسـت بـا متقاعـد کـردن اعضـاي شوراي امنيت نسبت به تهديدآميز بودن برنامۀ هسته اي ايران بـراي امنيـت بـين الملـل ، قطعنامه هاي تحريمي عليه ايران صادر کند و همچنين تحريم هـاي يـک جانبـۀ خـود را به عنوان مکمل قطعنامه هاي تحريمي اعمال نمايد که اين اقدام الگويي نوآورانه است .