Abstract:
نیاز به دین و معنویت برای انسان یک امر دائمی و فطری شناخته میشود. در این راستا یکی از خصوصیات ادیان الهی از جمله اسلام تفسیر بوده است. بدین معنا که مفسران بر اساس اصولی چون تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر بر اساس احادیث نبوی، توجه به شرایط فرهنگی اجتماعی عصر نزول، تبیین معنای واژگان به کار رفته در آیه، توجه به تاریخ گذشتگان و اقوام و ملل پیشین و نیز تکیه بر فهم شخصی خود به تفسیر آیات الهی پرداخته اند. هدف این تفسیر نیاز به دین منطبق با شرایط زمانی و مکانی بوده است. در عصر اطلاعات که بحرانهای اخلاقی و هویتی و همچنین بی معنا شدگی انسانها و انزواگرایی افزایش یافته است، نیاز به دینی که به این بحرانها پاسخ دهد بیش از گذشته شده است. به همین دلیل در سده بیست و یکم مفسران بر اساس مقتضیات روز و روشهای گفتمانی در عصر جهانی شدن همچون هرمنوتیک، به ارائه تفسیرهای نوین از قرآن کریم پرداخته اند. در این تفسیرها مولفه هایی همانند بحران هویتی، اخلاق مداری، معنویت گرایی، نسبیگرایی و... بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است.
The need for religion and spirituality is a permanent and natural thing for human beings. In this regard, one of the characteristics of divine religions, including Islam, has been interpretation. This means that the commentators are based on principles such as interpretation of the Qur'an to the Qur'an, interpretation based on the prophetic hadiths, paying attention to the socio-cultural conditions of the time of revelation, explaining the meaning of the words used in the verse, paying attention to the history of the past and previous nations and relying on understanding. They have personally interpreted the divine verses. The purpose of this interpretation was the need for religion in accordance with temporal and spatial conditions. In an information age where moral and identity crises as well as the meaninglessness of human beings and isolationism have increased, the need for a religion that responds to these crises has become greater than ever. For this reason, in the 21st century, commentators have offered new interpretations of the Holy Qur'an based on modern requirements and discourse methods in the age of globalization, such as hermeneutics. In these interpretations, components such as identity crisis, morality, spiritualism, relativism, etc. have been emphasized more.
Machine summary:
كوشش پيشروان تجدد را در يك زمينه مىتوان داراى اهميت فكرى دانست و آن شيوه تازه ايشان در تفسير قرآن است؛ زيرا همه آنان پى برده بودند كه پيش از رهاندن افكار مسلمانان از قيد تقليد و خرافات و راه بردن معارف اسلامى در جهت اصلاح حال ايشان، بايد شيوه پيشينيان را در تفسير قرآن كنار گذاشت و قرآن را به روشى مطابق با عقل و منطق امروزى دوباره تفسير كرد تا بدين گونه بتواند نه تنها بر مقاومت مرتجعان ـ كه گاه در پناه تفسير سطحى قرآن، نظام موجود اجتماعى را در قالب هاى كهن فكرى توجيه مىكنند ـ چيره شوند، بلكه به دشمنان اسلام و نيز غرب زدگانِ ايمان باخته نشان بدهند كه قرآن از هر عيبى پاك است و پيشرفتهاى علمى زمان به اعتبار هيچ يك از احكام آن زيان نمىرساند و در حقيقت مؤيد آنهاست.
پيشگامان تفسير سياسى قرآن در پژوهش حاضر، ذيل اصلاح طلبان دينى قرار مىگيرند كه معتقد بودند دين با گذر زمان آلوده به خرافات و موهومات شده است، بعضى از اخبار ضعيف و اسرائيليات وارد دين و تفسير دين شده، دين موجود در جامعه، در بين مردم مشكل دار است و اكثر علما و مفسران گذشته به اين مسئله مهم توجه نداشته اند.
اجتماعگرايى در مقابل فردگرايى برخلاف تفسيرهاى گذشته كه مفسران سعى مىكردند در آنها بر وظايف فردى و عبادى تأكيد كنند - يعنى بيشترين تلاش آنان ارائه تفسيرى از قرآن بود كه بتواند رابطه فرد با خداوند را تنظيم كند - از نظر قرآنگرايان بحثهاى اجتماعى و سياسى مهمتر بود گفتنى است در پرداختن و توجه به مسائل اجتماعى و سياسى، مكتبهاى فكرى موجود در جامعه از جمله مكتب ماركسيسم و مكتب ليبراليسم بسيار مؤثر بودهاند.