Abstract:
کتاب تحلیل النصوص الادبیة؛ قراءات سردیة فی النثر و الشعر، اثری در حوزهی نقد ادبی است که در آن چند شعر و داستان کوتاه از ادیبان معاصر عرب نقد شده است. در تحلیلهای کتاب صرفا به نظریههای نقدی تکیه نشده، بلکه تحلیلی زیباییشناسانه از متون نیز ارائه شده است. با این حال، کاستیهایی در آراء نظری و خوانشهای کتاب دیده میشود که شایسته نقد است؛ به ویژه اینکه این کاستیها در بسیاری از مقالهها دیده میشود. در مقالهی حاضر، کتاب در سطح ساختار و محتوا نقد شده است. برای نقد این کتاب، منابع نظری اصلی مرتبط با مباحث مطرح شده در آن، به شکلی دقیق و چندباره قرائت شده است و با استناد به آن، محتوای کتاب نقد شده است. ارجاع ندادن به منابع اصلی، عدم ذکر نام لاتین اصطلاحات نقد، عدم استفاده از پانویسهای توضیحی یا استفاده نادرست از آن و ناهمگونی ساختاری متون روایی برگزیده، بارزترین اشکالهای ساختاری کتابند. تقلیل مکتبهای نقدی و مفهوم خوانش و تعمیم رویکردهای کلاسیک نقد روانکاوانه و جامعهشناختی بر تمامی نظریههای این دو حوزه و ارائهی خوانشهایی نامنسجم و تاثری مهمترین ایرادهای محتوای کتاب است که نمونههای آن، در بیان آراء پراکنده، کلیگوییها، بدیهیگوییها و عدم استناد به منابع معتبر نظری دیده میشود.
Investigation of the Literary Texts: Critical Approaches in Poetry and Narrative Texts is a work in literary criticism in which the authors try to present a practical criticism about some selected texts, which are mostly written by contemporary Arab authors and poets. This book, as a critical criticism, does not consist of a mere description of critical theories, but the criticism is executed on the text. In this book, there are some weaknesses that are considerable and should be criticized; moreover, these weaknesses are present in lots of books and articles written in literary criticism. Then, the so-mentioned book is criticized in this article in form and content. Lack of mention of equivalences of technical terms in Latin and lack of use of footnotes or misuse of it, and also lack of coherence in the structures of narrative selected texts are the most obvious problems in the form of book. Regarding the content of book, the most important criticism is the restriction of the concept of critical theories and misreading it. In addition, the presented approaches are without a coherent structure and method and are written according to an immediate impression. Samples of these two problems are seen in dispersed ideas and incoherent analyses, simplistic readings, presentation of obvious ideas and criticisms and lack of referring to important references.
Machine summary:
تقلیـل مکتـب هـای نقـدی و مفهـوم خـوانش و تعمـیم رویکردهای کلاسیک نقد روانکاوانه و جامعه شناختی بر تمامی نظریه های این دو حـوزه و ارائـه ی خوانش هایی نامنسجم و تأثری مهمترین ایرادهای محتوای کتاب است که نمونه هـای آن ، در بیـان آراء پراکنده ، کلیگوییها، بدیهیگوییها و عدم استناد به منابع معتبر نظری دیده میشود کلیدواژه ها: .
نگارندگان –بنا به گفته شان در مقدمه - هدف هایی از نگارش کتـاب دارنـد؛ نخسـتین هـدف این است که نظریه های ادبی را بر متن اجرا کنند تا بـا ارائـه ی نقـدی عملـی، حـسّ نقـادی دانشجویان را تقویت نمایند؛ چراکه به باور ایشـان ، نظریـه هـای نقـد بـه تنهـایی نمـیتوانـد قریحه ی نقادی را شکوفا گرداند.
به عنوان مثال در تحلیل دو داستان از ابتسام عبدالله و محمد سـعدون السـباهی، بـه مسـأله ی متن و خوانش اشاره شده است : بید أن ما یحتاجه النص أیضا، بغیۀ إضفاء دیمومۀ علیه ، التاویـل المـنظم ، اسـتناداً علـی مـا ینطوی علیه من قرائن دلالیۀ ف «النص یحیا حیاة الابدیۀ بوجود خاصیۀ التأویل » و التأویـل کما یذهب تودوروف هو «إدخال العمل الأدبی فی علاقاته مع القراءة» ذلک أنـه «لا قـراءة خارج التاویل و بالتالی فإنَّ النظر فی النص دو تاویله یعنـی لا قراءتـه (إبـراهیم و هویـدی، (98 :1998 برای ماندگاری متن نیاز به تأویل منظمی است که بر اساس قرینه هـای دلالتمنـد در مـتن انجام میگیرد؛ بنابراین به خاطر تأویل است که مـتن جاویـدان مـیمانـد و تأویـل نیـز –بنـا به گفته ی تودروف - این است کـه «اثـر ادبـی را وارد روابطـش بـا خـوانش کنـیم »؛ چراکـه «هـیچ خوانشــی خــارج از تاویـل ممکــن نیســت و پــرداختن بـه مــتن بــدون تاویــل آن ، مساوی است با "ناخوانش "».