Abstract:
فقه با تمام امور انسان، گره خورده است. رسالت فقه، بیان وظایف، بایدها و نبایدهای زندگی فردی و اجتماعی است. یکی از مسائل اثرگذار در جامعۀ اسلامی، چگونگی تعامل با پیروان مذاهب است. رویکرد فقه به این بخش از زندگی چگونه است؟ آیا فقه ساکت است یا از فقه میتوان نظریهای را استنتاج کرد؟ برخی، سرچشمۀ خشونت را فقه معرفی میکنند و مبانی فکری گروههای افراطی را در فقه سنتی مذاهب میدانند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از متون فقهی مذاهب اسلامی، در پی اثبات این نظریه است که مجموعه احکام اجتماعی فقه در حوزۀ تعامل با مذاهب، نظامواره، یک هدف کلان را در بستر اجتماع دنبال میکند؛ آن هدف کلان تعامل همگرایانه با پیروان مذاهب است نه تعامل واگرایانه. نگاه منفی در فقه مذاهب، ناشی از عدم عمق نگری به فقه است که با دیدگاههای مجتهدان مذاهب منطبق نیست. رویکرد مجموعه مذاهب فقهی همراه با قواعدی است که جامعۀ اسلامی را بهسوی همدلی، محبت و امتواحده، سوق میدهد. بدینسبب دانشمندان مذاهب افزونبر نقد مبنای خشونت و برخوردهای فیزیکی، پیروان خود را به تعامل مثبت توصیه کرده و میکنند. دفاع مالی، سیاسی و نظامی را از پیروان مذاهب دیگر مانند مذهب خود واجب میدانند.
Jurisprudence is tied to all human affairs. The mission of jurisprudence is to explain the duties, do's and don’ts of individual and social life. One of the most influential factors in Islamic society is how to deal with the followers of religions. How does jurisprudence approach this part of life? Is jurisprudence silent on it or a theory can be drawn of it? Some refer to jurisprudence as the origin of violence; they consider that the intellectual foundations of extremist groups should be found in traditional religious jurisprudence. Using a descriptive-analytical method and using the jurisprudential texts of Islamic religions, this research seeks to prove the theory that a set of social rules of jurisprudence in the field of interaction with religions, systemic frame, pursues a major goal in the social context; that is the major goal of convergent interaction with followers of religion, but not divergent one. The negative view of religious jurisprudence is due to a lack of in-depth view of jurisprudence that is inconsistent with the views of the mujtahids of religions. The collection of jurisprudential religions take an approach along with the rules that lead the Islamic community towards sympathy, love and unity. Therefore, in addition to criticizing the basis of violence and physical assaults, religious scholars recommend their followers to have positive interaction. They maintain that financial, political, and military defense from followers of other religions is as obligatory as their own followers.
Machine summary:
مذاهب فقهي اهل سنت ، مخالفان خود را حتي خوارج که قائل بـه تکفيـر صـحابه بودنـد، داخل خيمۀ اسلام ميدانند، هرچند ديدگاه ها و مباني مذهب مخالف را باطل ميداننـد، امـا هرگز حکم غيرمسلمان بار نميکنند (ابن نجيم ، ١٤١٨ق ، ج ١: ٦١٢).
٦. ديدگاه فقهاي اهل سنت در تعامل کفر مذهب مخالف هر کس شهادتين بر زبان جاري کند، التزام به دستورهاي شرع داشته باشد و ضروري ديـن را انکار نکند، مسلمان است و احکام اسلام بر او بار ميشود، مانند طهـارت ، ازدواج ، ارث ، حفظ جان ، مال ، ناموس و دفاع از مسلمانان .
در بين اهل سنت اين سؤال وجود دارد که چگونه ميتوان بـا کسـاني کـه نسبت به صحابه دشنام ميدهند، تعامل مثبت داشت ؟ اولا، فقهاي شيعه فتـواي بـه سـب و دشنام صحابه نداده اند و اين نسبت دروغ و تهمت است ، ثانيـا، اگـر کسـي در بـين فقهـاي مذهب براساس اجتهاد و اعتقاد به سب و لعن رسيد نه از روي عناد و هوا، نميتـوان او را تکفير کرد، زيرا انکار ضروري دين نکرده است .
اما دربارٔە نسـبت دادن إفـک و رابطـۀ نامشروع به همسر پيامبر اکرم ، اگر کسي به اين نتيجه برسد که آيۀ نفي إفک دربارٔە عايشـه نازل شده و آن را انکار کند، از مصاديق مرحلۀ سوم تکفير قرار ميگيرد که به همۀ بايدها و نبايدهاي اسلام ملتزم است و اختلاف مصداقي دارند، البته اگر کسي آيه را قبول دارد، ولـي در مصداق قائل باشد که فرد ديگري بوده است ، به انکار خدا و رسول بازنمي گردد تا حکم به کفر شود.
Tabrizi, Ali, (unpublished) Al-Tanqih Fi Sharh Al-Urwa Al- Wathqi, Qom, Al-Bayt Institute.