Abstract:
کتاب حدود العالم در قرن سوم ه. ق، اولین منبعی است که به بافت فرش در طبرستان اشاره میکند. سندی تصویری از قالی طبری در دست نیست، اما قدیمیترین فرشی که در محدودۀ طبرستان بافته میشود، قالی کلاردشت است. چهار نظریه برای شکلگیری قالی کلاردشت وجود دارد. برخی آن را همان قالی طبری حدود العالم دانستهاند. برخی دیگر، زمینۀ شکلگیری این قالی را مهاجرت اقوام کرد به منطقه و در قرن سیزدهم ه. ق دانسته و آن را فارغ از قالی طبری میدانند. نظریۀ میانهای نیز وجود دارد که معتقد است قالی طبری، تحت تاثیر قالی کردی قرار گرفته و آنچه امروزه از قالی کلاردشت مشاهده میشود، قالی کردی است که اصالتهایی از قالی طبری سدههای ابتدایی اسلامی را با خود به همراه دارد. آخرین نظریه در این خصوص، خاستگاه فرش کلاردشت را در امتزاج فرهنگهای متفاوت بافت مناطق غربی ایران معرفی میکند که به همراه مهاجرین به کلاردشت آورده شده است. بنابراین، این تحقیق برای بررسی نظریات ذکر شده به این پرسش پرداخته است که تطابق طرح، نقش و رنگ در قالی کلاردشت با قالی کردی سنه چه میزان است؟ تا از این طریق بتواند خاستگاه احتمالی قالی کلاردشت را شناسایی نماید. جهت حصول به پاسخ این پرسش، از روشی تطبیقی با رویکردی توصیفی تحلیلی مبتنی بر جمعآوری نمونههای میدانی در حوزۀ کلاردشت و مقایسۀ آن با نمونههای اصیل قالی سنه در منابع کتابخانهای استفاده شد. این مطالعه نشان میدهد که ساختار کلی طرح و نقشۀ فرشهای کلاردشت با فرش سنه مشابهت دارند. ضمن این که برخی از نقشمایههای فرش کلاردشت و سنه نیز با یکدیگر مشابه و یکسان هستند. همچنین این دو قالی از نظر تعداد حاشیه، ساختار قرینگی نقشه، چیدمان نقشمایهها و تعداد رنگهای به کار رفته در متن و حاشیه، شباهتهای قابل توجهی با یکدیگر دارند.
Hodud al-Ālam (Boundaries of the World), a geography book from the 3rd century AH/ AD 9th century is the first source that refers to the act of weaving carpets in Tabarestan, northern Iran. This book regards the Tabari carpet as a product of that region to the court of the Abbasid caliphs; however the oldest carpet of Tabarestan known is the Kelardasht carpet. There are four theories about the formation of Kelardasht carpet. Some consider it as the Tabari carpet mentioned in Hodud al-Ālam. Others consider the formation of this carpet as a result of migration of Kurdish tribes to the region in the 13th century AH/ AD 19th century, hence being independent of the Tabari carpet. There is still another theory suggesting that Tabari carpets have been influenced by Kurdish ones and what observed today is the Kurdish carpet with an origin of Tabari carpets of the early Islamic centuries. The last theory in this regard introduces the origin of Kelardasht carpet as a blend of different cultures of the western regions of Iran brought to Kelardasht through the immigrants. Accordingly, this research is conducted to examine the mentioned theories and to question how much the designs, motifs and colors in Kelardasht carpet match with the Senneh Kurdish carpet? Adopting a comparative and analytical-descriptive methodology, the present article seeks to answer the abovementioned question on the basis of field study in Kelardasht carpet, and to make a comparison of which with the original samples of the Senneh carpet on the basis of library sources. The purpose of this study is to compare the design and structure of Kelardasht carpet with Senneh carpet. The study shows that the general structure and design of Kelardasht carpets are similar to those of the Senneh carpets. Incidentally, some of the designs of Kelardasht and Senneh carpets are similar to each other as well. These two carpets have significant similarities in terms of number of margins, symmetrical structure, arrangement of motifs and number of colors used on the main surface and margins.
Machine summary:
این مطالعه نشان میدهد که ساختار کلی طرح و نقشۀ فرشهای کلاردشت با فرش سنه مشابهت دارند.
با این حال، در این تحقیقات، اساساً به این مهم پرداخته نشده است که نقوش این قالی ذهنی بافت با قالیهای کردی تطابق دارند یا خیر؟ یکی از قدیمیترین مقالات که به بررسی خصوصیات ظاهری طرح و نقش قالی کلاردشت پرداخته است، توسط مریم سمیعزاده (1379) ارائه میشود.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در دستهبندی ذكرشده، منظور از گروه تلفیقی در هر دو گروه فرشهای سنه و كلاردشت، نقشههایی بوده است كه در آن، دو طرح دیگر هر گروه (جنگلی و صندوقی یا زمینۀ تودرتو و چند ترنج) با یكدیگر ادغام شدهاند.
براساس این جدول و در ردیف (الف) مشاهده میگردد كه در طرح جنگلی فرش کلاردشت، در اغلب موارد، آخرین و مركزیترین حوضها، لوزی شكل میباشند اما در طرح زمینۀ تودرتوی فرش سنه در اغلب موارد حوض نهایی (ترنج)، تكرار فرم ششضلعیِ اولیه میباشد.
ردیف (ب) از جدول (4) نشان میدهد كه در بسیاری از طرحهای زمینۀ تودرتوی فرش سنه، ترنج یا حوض مركزی دارای نوعی سرترنج است كه در اصطلاح محلی، «كلاه فرنگی» خوانده میشود.
ردیف (ج) این جدول نیز نشان میدهد كه عمدتاً در طرحهای زمینۀ تودرتوی فرش سنه، ترنج لبۀ حوضهای تودرتو، به صورت متوالی پلکانی (مضرس) میباشد که به نوعی، یکی از شاخصههای فرش زمینه تودرتوی سنه گردیده است.
بررسی تطبیقی طرح و نقشه فرش کلاردشت و سنه از نظر تعداد حاشیه و حوضهای تودرتو جدول (5)، تعداد حاشیهها در هر یك از گروه طرحها را نشان میدهد.