Abstract:
شناخت ارتباط بین آموزش تاریخ و روش حل مسئله از مهمترین ضروریات بررسی کاربرد فضای مجازی در آموزش مسئله محور میباشد. در این نگاه به مسئله آموزش که به مثابه روش یاددهی امکان ایجاد آزمایش، خطا و فرضیهسازی ایجاد گردیده است، فضای مجازی با ظرفیتها و کارکردهای موجود در خود دارای جایگاه ویژهای میباشد. بر این اساس هدف کلی این نگاشته تاملی بر اثربخشی آموزش مسئله محور در آموزش مفاهیم تاریخی در بستر فضای مجازی است. از این رو، مقاله حاضر به بررسی ظرفیتها و محدودیتهای موجود در روش مسئله محور و اینکه فضای مجازی با توجه به فرامتغیرهای هشتگانه موجود در خود امکان مناسبی را جهت این نوع از آموزش به منصه ظهور میرساند، پرداخته است. در این پژوهش، روش توصیفی مورد استفاده قرار گرفته از نوع کیفی و تحلیلی است که با استفاده از ابزار فیشبرداری برای جمعآوری دادهها اقدام شده است. یافتههای مقاله نشان میدهد که فرامتغیرهای فضای مجازی شامل: سرعت، فرازمانی و فرامکانی بودن، جهانی بودن، سیّالبودن، تشدید واقعیّت، چندرسانهای بودن، فراگیری و دسترسی دائم دارای ظرفیتی بالقوه و گسترده بوده و ابزارهای متنوّعی برای آموزش تاریخ میباشند. بنابراین بهرهگیری مناسب از بستر و ظرفیتهای موجود در آن میتواند بر اثربخشی آموزش تاریخ، تاثیری توسعهبخش و تسهیلگر داشته باشد.
Examining the use of cyberspace in problem-based history teaching requires, above all, understanding the relationship between history teaching and problem-solving methods. In this type of education, which has been created as a teaching method, the possibility of creating trial and error hypothesis has been created. Cyberspace has a special place with its capacities and functions. This study is mainly aimed at investigating the effectiveness of problem-based teaching in teaching historical concepts in the context of cyberspace. In response to the article's question about the capacities and limitations of the problem-oriented method, the hypothesis that cyberspace is a suitable platform for this type of teaching is proved due to the existing eight variables. This study is performed by a Descriptive method of qualitative and analytical type and using the note-taking tool to collect data. The findings suggest that cyberspace has a vast potential and a variety of tools for teaching history through its variables including speed, beyond time and place peculiarities, universality, fluidity, augmented reality, multimedia, pervasiveness, and permanent accessibility. Also, it is possible to have a developmental and facilitating effect on history teaching by making proper use of the context and capacities of cyberspace.
Machine summary:
از اين رو، مقاله حاضر به بررسي ظرفيت ها و محدوديت هاي موجود در روش مسئله محور و اينکه فضاي مجازي با توجه به فرامتغيرهاي هشت گانه موجود در خود امکان مناسبي را جهت اين نوع از آموزش به منصۀ ظهور ميرساند، پرداخته است .
در حوزة رابطه فضاي مجازي و آموزش و کاربردهاي آن نيز پژوهش هاي متعددي صورت گرفته است که از جمله ميتوان به مقاله اي با عنوان : درباره تأثير عملکرد آموزش در فضاي مجازي در تعاملات ياددهي و يادگيري نوشته باقرزاده همايي (١٣٩٩) اشاره داشت که نگارنده نتيجه ميگيرد: با شناخت ، رعايت و کنترل چارچوب و ابعاد ناظر بر اين پديده ، افراد ميتوانند با حضور در اين فضا کيفيت آموزشي خود را بهبود بخشند.
پژوهش ديگر در اين راستا با استفاده از روش کيفي-پيمايشي در مقاله اي با عنوان آسيب شناسي و ارائه راهکارهاي ارتقاي آموزش هاي ديني در فضاي مجازي به موضوع ذکرشده توسط محسن زاده (١٣٩٦) به نگارش درآمده است که نتايج اين پژوهش نشان ميدهد با توجه به ساختار نوين ارتباطي در عصر ارتباطات و فناوري اطلاعات ؛ فضاي مجازي داراي کارکرد، فرصت ، ظرفيت مناسب و نقش تأثيرگذاري در شکل گيري سبک جديدي از آموزش غير حضوري و الکترونيک در حوزة آموزش ديني است .
آموزش دهنده مطابق الگوي حل مسئله فراگير را در وضعيتي قرار مي دهد که او پاي خود را از راه پژوهش و کاوش و به مدد شواهد موجود يا گردآوري شده ، مي آزمايد و شخصا از آنها نتيجه گيري مي کند و ضمن رسيدن به هدف مورد نظر از روش هاي دانش اندوزي و جمع آوري اطلاعات نيز آگاه مي شود.