Abstract:
مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل ریشهای نابودی مراتع به روش توصیفی- تحلیلی در منطقه سیستان انجام شد. به این منظور در ابتدا به روش میدانی، مرور منابع و طوفان فکری ۸۱ عامل شناسایی شده و در چهاربخش ۱) مدیریتی- سیاسی ، ۲) اجتماعی، فرهنگی و آموزشی، ۳) اقتصادی و ۴) بومشناختی قرار گرفت.ماتریس اثرات متقابل با عوامل شناسایی شده در قالب پرسشنامه تشکیل و توسط ۳۶ پاسخگو از متخصصین، کارشناسان و بهرهبرداران تکمیل شد.عوامل شناسایی شده با استفاده از روش تحلیل ساختاری در نرمافزار MICMAC جهت به دست آوردن عواملی با بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری غربال شدند. وضعیت پراکندگی عوامل در محورهای تأثیرپذیری و تأثیرگذاری در روشهای مستقیم و غیرمستقیم و همین طور اثرات احتمالی مستقیم و غیرمستقیم تحلیل ساختاری نشان داد که سیستم از پایداری برخوردار است. براساس نتایج بهدست آمده مهمترین عواملی که باتوجه به آنها میتوان تحولات آینده راکنترل کرد نه مورد بوده که برای هر گونه برنامه و اقدام جهت بازسازی مراتع باید اول وضعیت این عوامل را بهبود بخشید. هشت مورد از این عوامل در بخش مدیریتی- سیاسی و یک مورد در بخش اجتماعی، فرهنگی و آموزشی قرار دارد. از این بین سه عامل عدم انتخاب مسئولین شایسته، حاکم بودن روابط بر ضوابط و بیمسئولیتی نمایندگان مجلس در همه روشها به عنوان موثرترین عوامل شناسایی شد. عوامل عدم حفاظت صحیح از منابع پایه و ژنتیکی، عدم استفاده صحیح از خدمات و مواهب طبیعی و فرهنگی، و مشکلات مرزنشینی نیز وابستهترین عوامل بوده و بهعنوان شاخص وضعیت مراتع شناسایی شد که پایش وضعیت آنها به-عنوان معیاری جهت سنجش میزان موفقیت مدیریت پیشنهاد میشود. نتایج این مطالعه نشان داد که بحران وضعیت مراتع در سیستان بیش از هر چیز یک بحران مدیریتی- سیاسی در سطوح بالای دولتی و نه بومشناختی در سطوح پایین محلی است.
The study was performed aimed to determine the root causes of the destruction of rangelands using a descriptive-analytical method in Sistan region. For this purpose, 81 components were identified firstly by field method, literature reviews, and brainstorming in four sections: 1) the political-managerial, 2) the social, cultural and educational, 3) the economic and 4) the ecological. The interaction matrix was formed with the identified components in the form of a questionnaire and was completed by 36 respondents from specialists, experts, and stockholders. Identified components were screened using structural analysis to obtain influential components with high influence and low dependency. The state of dispersion of components in the dependence and influence axes showed that the system is stable in direct and indirect methods, as well as the potential direct and indirect effects methods of structural analysis. Based on the results, nine components identified as the most important components that can control the future, and for any program and action to rehabilitate rangelands, we must improve the state of these components, firstly. Eight of these components are in the political and managerial section and one in the social, cultural and educational part. Among these three components, the unselecting of competent officials, the dominance of relations over the rules, and the irresponsibility of members of parliaments in all methods were identified as the most influential components. Lack of proper protection of basic and genetic resources, lack of proper use of natural and cultural goods and services, border problems identified as the most dependence components, and as indicators of rangeland status that monitoring their status recommended to measure the success of the management. The results of this study showed that the crisis in the rangeland state in Sistan is mostly a managerial-political crisis at the highest levels of government and not ecology at the local low levels.
Machine summary:
مطالعات متعددی درخصوص عوامل موثر درتخریب مراتع و کاهش کیف ت ی آنها تاکنون منتشرشده است که در آنها عواملی چون عدم تناسب توان اکولوژیک مراتع با میزان بهره برداری از این منابع ، چرای بیرویه مازاد بر توان مرتع و چرای زودرس ، افزایش تعداد دام ، تغییر کاربری اراضی، بوته کنی، تضادهای بین بهره برداران مراتع ، عدم آگاهی بهره برداران در رابطه با اصول صحیح بهره برداری و پیامدهای تخریب مراتع و سایر منابع طبیعی، عدم ارایه تسهیلات از سوی دولت ، فقدان سیاست های کاربری بهینه اراضی مرتعی، رویکرد برنامه ریزی بخشی و ضعف در تلفیق برنامه ها و اقدامات دستگاه های اجرایی اثرگذار بر مراتع ، نبود مدیریت یکپارچه در عرصه های مرتعی، معیشت خرد و ضعف جوامع روستایی در اقدامات مدیریت پایدار، وابستگی معیشت خانوارهای روستایی به بهره برداری از مراتع ، عدم محاسبه ارزش اتی و اقتصادی مراتع و نقش آن در اقتصاد ملی و بیسوادی بهره برداران به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر در تخریب کمی و کیفی مراتع عنوان شده است (کریمی و کریمی دهکردی ، ١٣٩٥؛ رودگرمی و همکاران ، ١٣٩٠؛ بابا کری و همکاران ، ١٣٩٥؛ سید اخلاقی و همکاران ، ١٣٩١؛ امیری لمر و مرادمند جلالی ، ١٣٩٣) نیز کمبود متخصصان در تشکیلات منابع طبیعی به جهت کمی و کیفی و توزیع نامناسب آن ها در مناطق مختلف و همچنین تمرکز تشکیلات آموزش و ترویج در وزارت جهاد کشاورزی و ارتباط نداشتن آن ها با سایر مراکز در سطوح پایین تر را به عنوان یکی از مشکلات اصلی ترویج و سازوکارهای ارتباطی آن با بهره برداران منابع طبیعی جهت حفاظت آب و خاک معرفی کردند.