Abstract:
امروزه مسئلهی نظم کیهانی یکی از مهمترین موضوعات تحقیقات علمی در ادیان است و بر اصل یا اصولی دلالت دارد که عمومی ترین ماهیت نظم امور در جهان را نشان می دهد. از این رو در میان پرسش های انسان دربارۀ هستی پیرامون خود، پس از سوال از چگـونگی پیـدایش جهان، پرسش از چگونگی برقراری و بقای کیهان، اساسی ترین پرسش او بوده است. یکـی از عمومی ترین پاسخ هایی که به این مساله داده شده است، وجود یک اصل نظم کیهـانی در هستی است که باعث می شود جهان با هماهنگی و استواری بـه پـیش رود و بقاء و دوام یابد. به نظر محققان، نظم کیهانی در چارچوبی فرهنگـی، هـم بـه عنوان قالبی برای سازمان دهی ساختار ها و اجزای جهان و هـم بـه عنـوان الگـویی برای سازمان دهی حیات انسانی به گونه ای متناسب با ماهّیت حقیقـی جهـان عمـل می کند. برای آن دسته از فرهنگها که چنین اعتقادی را بـسط و گـسترش داده انـد، اصل قانون کیهانی به عنوان مبنایی گریز ناپذیر و غیر قابل چشم پوشی برای نظـامی جهانی، یا بقای مفهوم نظم کیهانی عمل می کند.در این راستا باید معنا و مفهوم نظام طبیعت در چهارچوب ادیان مختلف شناخته شود و به ابعاد مابعد الطبیعی و الهی ادیان مورد نظر آنچنان که در جهانبینی سنتی آنان نهفته است، پرداخته شود. با توجه به اینکه ادیان مختلف طی قرون و اعصار سرنوشت دنیا و آخرت پیروان خود را رقم زده اند ، شناخت مفاهیم طبیعت و نظام حاکم بر آن از منظر ادیان مختلف بسیار راه گشا خواهد بود. در این مقاله مطالعه در بارهی معنای نظم در طبیعت نه بر اساس نظریات علم جدید، بلکه بر اساس سنتهای دینی گوناگونی که جامعه بشری را شکل داده و فضایی کیهانی را به وجود آوردهاند بررسی میشود. در این تحقیق سعی بر این است قلب و حقیقت مثالی هر دین و بر اساس سیر تطور بعدی آن مورد مطالعه قرار گیرد تا در چهارچوب هر دین به نظریات اساسی و حیاتی و مواضع آن دین دربارهی نظام طبیعت در پرتو آن عقاید برسیم.
Machine summary:
به منظور شناخت رابطه ي ميان دين و نظام طبيعت نه در محدودهي يک دين خاص، بلکه در سطح جهاني ضروري است که معنا و مفهوم نظام طبيعت به عبارت ديگر عالم کائنات در چهارچوب اديان مختلف از ديدگاه آنان شناخته شود و به ابعاد مابعد الطبيعي و الهي اديان مورد نظر آنچنان که در جهانبيني سنتي آنان نهفته است ، پرداخته شود.
شينتوئيسم براساس مفهوم کامي يعني ارواحي که بر جهان طبيعت و نيز عالم روح حاکم اند و بيش از هر پديدهي ديگر مسئول ايجاد نظم و هماهنگي در آفرينش اند قرار دارد.
(اسجون، ٣٠-٣١) اين «طبيعت گرايي معنوي» در عين حال باور دارد که همه ي پديدهها در عالم طبيعي زندهاند و حيات دارند و روح اعظم به آنان نظم و هماهنگي داده است .
دين مصري فراتر از عمر تاريخي خود شاهدي بر يک نظريه دربارهي نظام طبيعي است که در آن ساحت الهي و کيهاني باطنا و از طريق اصولي که به نظام انساني نيز حاکم اند به هم پيوند دارند.
آيين کنفوسيوس با وجود اين که آيين کنفوسيوس بر اهميت هماهنگ انسان و جامعه با عالم ملک و ملکوت بسيار تأکيد کرده است ، در آيين کنفوسيوس، که مقارن عصر قرون وسطاي اروپا به شکوفايي رسيد ميتوان عميق ترين تبلور آيين کنفوسيوس را دربارهي نظام طبيعت مشاهده کرد.
DavidE,shaner, “ the Japanese Experience of nature”, iny, Baird callicottand Rogert, Ames(eds,), Nature in Asian Traditions of thought: Essay in Environmental philosophy (Albany: state universityok New york press 1989).
Seyyed Hossein Nasr, cosmologyin Pre- Islamic and Islamic Persia, (Tehtan: Tehran university press, 1971).
Seyyed Hossein Nasr, traditional Islam in the modern world (London:KPI, 1989), pp.