Abstract:
عمدهترین نگرانی اغلب سازمانها در عصر حاضر که عصر اقتصاد مبتنی بر دانش نامیده میشود، موفقیت و برتری آنها در عرصهی بازارهای رقابتی است. مرور عوامل موثر بر موفقیت پیادهسازی یک پروژه مدیریت دانش ما را به وجود عامل کمتر شناخته شدهای تحت عنوان معماری دانش رهنمون میسازد. از سوی دیگر در سالهای اخیر با رشد و توجه روز افزون به سازمانهای کلان مقیاس و اهمیت مقولهی مدیریت دانش در این دسته از سازمانها مواجه هستیم. از اینرو مقاله جاری تلاش دارد ضمن بررسی ابعاد گوناگون مقوله معماری دانش، چارچوبی را جهت معماری دانش در سازمانهای کلان مقیاس پیشنهاد نماید. قالب اولیه چارچوب پیشنهادی بر چارچوب معماری اطلاعات سازمانی زکمن بنا نهاده شد و در ادامه با افزودن جنبه خدمت و بعد سطوح معماری و باز تعریف تمامی محصولات چارچوب از حوزه اطلاعات به دانش، چارچوب معماری دانش مطلوب حاصل گشت. روش تحقیق بکار رفته در این پژوهش توصیفی بوده و اعتبار آن از طریق انجام یک مطالعه موردی و جمعآوری نظر جمعی از خبرگان مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حکایت از سودمندی این چارچوب جهت مدیریت دانش در سازمانهای کلان مقیاس را داشته و یافتههای این پژوهش میتواند به طراحان جهت معماری دانش سازمانهای متبوعشان یاری رساند.
The main concern for most organizations in this age, which has been called the age of knowledge-based economy, is their success and superiority in competitive markets. Reviewing the parameters that might have been effective on the success of operationalizing a knowledge management project leads us to a potential factor as knowledge architecture. With regard to the significant effect of knowledge management in the efficiency of organizations and the inclination of current organizations toward large-scale, we try to come up with a suitable architectural framework in such organizations. The initial structure of the framework was established based on the information architectural framework of Zachman. Then, we arrived at the ideal knowledge architecture framework by adding service abstraction and architecture level dimension besides changing the field of all the cells within Zachman’s framework from information into knowledge. This research is descriptive in method and its validity is confirmed by executing a case study and soliciting the opinions of some knowledge architecture experts. The results indicate feasibility of applying framework to other knowledge-intensive large-scale firms and the findings of paper may be beneficial for architects in the knowledge area.
Machine summary:
مرور ادبيات موجود در حوزة معماري دانش و سازمان هاي کلان مقياس ما را به اين امر واقف نمـود کـه اگرچـه در حـال حاضـر چـارچوب هـاي معمـاري دانشـي ماننـد چـارچوب (٢٠٠٩) Jafari, Akhavan, and Nouranipour و (٢٠١١) Lusa and Sensuse پيشنهاد شده اند، اما هيچ يک از آن ها به صـورتي مناسـب بـه نيـازهـاي ذاتي معماري دانش در سازمان هاي کلان مقياس پاسخ نمي دهند و حوزة سازمان هاي کـلان مقيـاس کاملاً از کمبود وجود يک چارچوب معماري دانش مناسب رنج مي برند.
از اين رو، در ايـن مقالـه تلاش شده است از ترکيب مفاهيم موجود در حوزة معماري اطلاعات سازماني و مـديريت دانـش ، چارچوبي جهت معماري دانش در سازمان هـاي کـلان مقيـاس پيشـنهاد گـردد.
از سـوي ديگـر، «چِـورون » و «سـايمن و کروگـر» مؤلفه هاي شکل دهندة معماري دانش را مردم (کارکنان سازمان خصوصـاً کارکنـان واحـد دانـش ، نويسندگان و دارندگان دانش )، فرايندها (فرايندهايي که کارکنان دانشي از آن ها به منظور دسـتيابي به اهداف و مأموريت هاي سازماني بهره مي برند)، رفتارها (رفتارهـاي کارکنـان دانشـي در محيطـي که فرايندهاي مديريت دانش بايد در آن رخ دهد)، فناوري (فناوري اطلاعات که شناسايي ، ايجـاد و اشتراک دانش ميان عناصر درون و برون سـازماني را تسـهيل مـي نمايـد) و محتـوا (پايگـاه دانـش مشارکتي که بـه صـورت الکترونيکـي اسـتخراج شـده اسـت ) تصـور مـي نماينـد ( ;٢٠٠١ Chevron ٢٠٠٤ Snyman and Kruger) (شکل ٢).