Abstract:
امروزه طرحهای روستایی مختلفی از جمله یکجانشین کردن عشایر و ارایه نوآوریهای مختلف فنی و سازمانی در روستاها اجرا میشود که واکنش مردم به آنها و پذیرش یا عدم پذیرش این طرحها از مسایل مهم روز است. در این راستا فرهنگ عاملی مهم در پذیرش یا عدم پذیرش این ایدهها و طرحها در محیط روستایی است و لذا نقش مهندسی فرهنگی به جهت حل مشکلات احتمالی پیش پای متخصصان روستایی اهمیت مییابد. هدف از این مقاله بررسی ضرروت مهندسی فرهنگی در روستاها به عنوان بخشی از فرایند توسعه روستایی است. در ابتدا تعریفی از مهندسی فرهنگی و ارتباط آن با توسعه ارایه میشود. به تاریخچه مهندسی فرهنگی در روستاها پرداخته و کشور چین، شوروی، رژیم شغالگر قدس و ایران را به عنوان مثالهایی ذکر میکنیم. اشاره میشود که در روستاها مهندسی فرهنگی با ایجاد نهادهای فرهنگی، تغییر الگوهای فرهنگی نامناسب و بعضا حذف آنها در جهت پذیرش یا استفاده بهینه از نواورها گام بر میدارد. در عین حال حل مشکلات ناشی از نابرابری روستایی و مهاجرت از وظایف مهندسی فرهنگی است. اشاره میشود که در یک برنامه فرهنگی روستایی باید به هدف، زمان، هزینه و منابع مالی توجه زیادی نمود و عناصر مشارکت، واثع گرایی، مدیریت همه جانبه و یکپارچه از اهمیت زیادی در آن برخوردار است. در انتها اشاره میشود که مهندسی فرهنگی رهیافتی از بالا به پایین است که میتواند در بعد کلان یا بعد محلی نظیر یک روستا به اجرا درآید.
Today, various rural projects, such as nomadic unification and the provision of various technical and organizational innovations in villages, are being implemented, and the reaction of the public to them and the acceptance or non-acceptance of these plans are one of the important issues of the day. In this regard, culture is an important factor in accepting or not accepting these ideas in rural environments. Therefore, the role of cultural engineering in solving possible problems is important for rural experts. The purpose of this paper is to examine the impotence of cultural engineering in villages as part of the rural development process. At first, a definition of cultural engineering and its relation to development are presented. I am referring to the history of cultural engineering in the countryside and to mention the countries of China, the Soviet Union, the Quds and Shakalat regime of Iran as examples. It is pointed out that in cultural villages cultural institutions are created by creating cultural institutions, changing cultural patterns and, in some cases, eliminating them in order to accept or optimize the use of innovations. At the same time solving the problems caused by rural inequality and migration is one of the tasks of cultural engineering. It is pointed out that in a rural cultural program, attention must be paid to the purpose, time, cost and financial resources, and the elements of participation, objectivity, and integrated management are of great importance. Finally, it is pointed out that cultural engineering A top-down approach that can be implemented in a macro or local dimension, such as a village.
Machine summary:
در کشور اغلبيت و فراواني چهرههاي فرهنگي در ميان نخبگان سياسي امکان بهرهمندي از رسانه هاي مکتوب و غيرمکتوب در جهت جذب مخاطبان و اطلاعرساني فرهنگي با ابزارهاي مدرن امکان استفاده از حظ ور فعال و ايفاي نقش نظارتي و کنترل مردم قابليت ترغيب سازي و مشارکت جويي فرهنگي از طريق رسانه ها، حوادث و تبليغ مثبت چشم اندازها و چالش ها حظ ور قابل توجه رسانه ي صدا و سيما در قريب به اتفاق اسکان جمعيتي (بالاتر از ٨٠ درصد) قدرت هدايت افکار عمومي از طريق رسانه ها و فرهن%سازي در شرايط بحراني افزايش سطح تحصيلات و دانايي و آگاهي ملي در حوزهي درک واقعي از منابع ملي و ارزشي وجود نهادها و سازمانهايي که قابليت ذاتي توليد محصولات فرهنگي نو و جديد را دارا مي باشند نقاط ضعف , کاهش تعلق به هويت ديني – ملي تبديل شدن فرهن%سازان به سياست بازان فقدان تعامل پويا ميان نظام برنامه ريزي و نيازهاي فرهنگي ضعف يکپارچگي و انسجام مشترک در پي گيري چشم انداز و رسالت فرهنگي کشور وجود مراجع متعدد و ناهماهن% در سياست گذاري فرهنگي عدم توجه به فرهنگي کردن رويکرد ديني مردمسالاري در قبال الگوي غربي دموکراسي فرهنگي غلظت توجه دولت به ماهيت فرهن% و رهاسازي روشهاي تحقيق ضعف تعامل نظام برنامه ريزي استراتژي فرهنگي با برنامه هاي کلان کشور , بي توجهي به اصل نشاط و پويايي در نهادينه سازي فرهنگي پرهزينه سازي فعاليت فرهنگي در قبال فعاليت هاي اجتماعي تلق فرصت ها , افزايش شبکه هاي اجتماعي افزايش سواد افزايش سواد رسانه اي خاطر بالاي مردم به کشور گسترش زيرساخت هاي ارتباطي توسعه رسانه هاي ارتباطي تراکم قابليت هاي اشتراکساز مذهبي ، قومي ، نژادي و گويشي در چند افق جغرافيايي و ملي .