Abstract:
در بازنویسیهای مصور از شاهنامه برای کودکان، سبکهای متفاوتی از تصویرگری ملاحظه میگردد. این سبکها که طیف گستردهای را در برمیگیرند، با بهرهگیری از نشانههای بصری، به تقویت یا گاه تضعیف مفاهیم زبانی پرداختهاند. یکی از کارکردهای نشانههای دیداری در روایات، شخصیتپردازی یا شناساندن هویت قهرمانان است. این علامات به خواننده کمک میکنند تا شخصیت داستان را با توجه به ویژگیهایی که متن و گاه برونمتن از وی یاد کردهاند، بشناسد. نشانهها شامل قراین متنی، ابزار، مَرکَب، پوشش، رنگ، حالات چهره، اندازه شخصیت، محل قرارگیری او در صحنه، و سایر نشانههای مرتبط با وی هستند. در این مقاله علائم هویتشناسانه در تصویرگریهای شاهنامه برای کودکان با توجه به نظام نشانهشناسی پیرس طبقهبندی و تحلیل میگردند. سهگانه پیرس (شمایل، نمایه، نماد) میزان فاصله دال از مدلول را مینمایاند. نشانههای شمایلی دارای بیشترین حد مشابهت با مدلول هستند و نشانههای نمادین دارای کمترین. نشانههای نمایهای در میانه قرار میگیرند. از رهگذر این بررسی، به اهمیت تصویر به عنوان امری روشنگر در افزایش درک شناختی کودکان پی میبریم و درمییابیم این نشانهها در عین اینکه موتیفهایی برای بازشناسی شخصیتهای داستان هستند، بازتاب ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی نیز به شمار میآیند و تصویرگران همواره مخاطب کودک و پندارهای فرهنگی و تجربههای پیشآموخته او در درک تصویر را اساس تصویرگری متون قرار ندادهاند؛ بلکه پسند عمومی و سبک فردی را لحاظ کردهاند. از میان سه سبک بررسیشده (واقعگرا، انتزاعی، و نگارگرانه) سبک واقعگرا دارای بیشترین، و سبک نگارگرانه دارای کمترین نشانههای شمایلی و نمایهای جهت شناسایی هویت شخصیتهای داستان هستند.
Different styles of illustrations can be found in rewriting illustrated of the Shahnameh. These styles cover a wide range from realistic to abstract. They have used visual cues to reinforce or sometimes weaken linguistic concepts. One of the functions of visual cues in narrations is to characterize or identify the heroes. In this paper, the aforementioned ontological symptoms are classified and analyzed according to Peirce's semiotic system. The Pierce trilogy (Icon, Index, Symbol) shows the amount of distance between the signifier and the signify. Iconic symbols have the highest degree of similarity to signifier, and symbolic signs have the least.The index marks are in the middle. Through this study, we understand the importance of imagery as an enlightening factor in enhancing children's cognitive understanding. We also find that these signs, while being motifs for recognizing the characters in the story, also reflect social and cultural characteristics, and the illustrators have not always based the child's audience on cultural imagery and his or her pre-learned experiences of image perception. Rather, they have taken into account the general preference and individual style. Of the three styles examined (realistic, abstract, and miniature), realistic style has the most, and miniature style has the least iconic signs and indexical to identify the characters in the story. Symbolic signs are seen in almost the same proportion in all three styles. In terms of the relationship between text and image, there is generally an increasing relationship.
Machine summary:
از رهگذر این بررسی، به اهمیت تصویر بـه عنـوان امـری روشـنگر در افزایش درک شناختی کودکان پی میبریم و درمییابیم این نشانه ها در عین این کـه موتیـف هـایی بـرای بازشناسی شخصیت های داستان هستند، بازتاب ویژگیهای اجتماعی و فرهنگـی نیـز بـه شـمار مـیآینـد و تصویرگران همواره مخاطب کودک و پندارهای فرهنگـی و تجربـه هـای پـیش آموختـه او در درک تصـویر را اساس تصویرگری متون قرار نداده اند؛ بلکه پسند عمومی و سبک فردی را لحاظ کرده اند.
بر همین اساس ، پرسش های اساسی در این پژوهش بـدین شـرح انـد: از منظـر جریان شناسی تاریخی نشانه هـای هویـت شناسـانه در بازنویسـیهـای شـاهنامه از چـه نـوعی هستند؟ (شمایلی، نمایه ای، یا نمادین )؛ ایجاد شکاف میان نشـانه ی زبـانی (مـتن ) بـا نشـانه ی بصری (تصویر) چگونه میتواند به رشد شناختی کودک و تقویت تخیل او یاری برساند؟ همچنین در راستای همین بحث پرسش های فرعی عبارت خواهند بود از: رابطه متن و تصـویر در نمونه های بررسیشده از چه نوعی بوده است ؟ برون متن ، چگونه بـر ترجمـان بصـری متـون بازنویسیشده تأثیرگذار بوده است ؟ نمونه های پژوهش در این مقاله شامل ٣٦ بازنویسی مصور از شاهنامه است .