Abstract:
هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر گرایش کارآفرینی و گرایش بازار بر عملکرد با نقش میانجی درگیری ذهنی مشتری (مطالعه موردی : صنعت مواد غذایی) میباشد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی میباشد. تحقیق حاضر پژوهشی توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری تحقیق را مدیران شرکتهای تولید کننده مواد غذایی در شهر تهران تشکیل میدهند که تعداد انها حدود 430 نفر است. با توجه به اینکه از رویکرد معادلات ساختاری و نرم افزار PLS برای اجرای مدل تحقیق استفاده شد، از قانون ده پاسخ دهنده به ازای هر گویه استفاده شد. پرسشنامه تحقیق شامل 28 گویه میباشد، تعداد 280 نفر، نمونه آماری تحقیق را تشکیل میدهند. در این پژوهش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقهای انجام شد. در این تحقیق برای آزمون فرضیهها و تعیین تاثیر متغیرهای مکنون از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. در پژوهش حاضر در دو بخش از معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS استفاده گردید. در بخش اول برای برازش مدلهای اندازهگیری (تحلیل عاملی تاییدی) و در بخش دوم به منظور سنجش مدل و معنی داری روابط بین متغیرها از تحلیل مسیر بهره گرفته خواهد شد. نتایج بررسی فرضیات تحقیق نشان داد که گرایش کارآفرینی و گرایش بازار بر عملکرد سازمان با نقش میانجی درگیری ذهنی در صنعت مواد غذایی تاثیر معناداری ندارد.
Machine summary:
نتایج بررسی فرضیات تحقیق نشان داد که گرایش کارآفرینی و گرایش بازار بر عملکرد سازمان با نقش میانجی درگیری ذهنی در صنعت مواد غذایی تاثیر معناداری ندارد.
با توجه به ضریب مسیر به دست آمده برای این مسیر، میتوان گفت که میزان تأثیر گرایش کارآفرینی بر عملکرد شرکتهای تولید کننده مواد غذایی برابر 0.
با توجه به ضریب مسیر به دست آمده برای این مسیر، میتوان گفت که میزان تأثیر گرایش کارآفرینی بر درگیری ذهنی مصرف کنندگان شرکتهای تولید کننده مواد غذایی برابر 0.
با توجه به ضریب مسیر به دست آمده برای این مسیر، میتوان گفت که میزان تأثیر گرایش بازار بر عملکرد شرکتهای تولید کننده مواد غذایی برابر 0.
با توجه به ضریب مسیر به دست آمده برای این مسیر، میتوان گفت که میزان تأثیر گرایش بازار بر درگیری ذهنی مصرف کنندگان شرکتهای تولید کننده مواد غذایی برابر 0.
با توجه به ضریب مسیر به دست آمده برای این مسیر، میتوان گفت که میزان تأثیر درگیری ذهنی مصرف کنندگان بر عملکرد شرکتهای تولید کننده مواد غذایی برابر 0.
از آزمون فرضیه فرعی دوم به این نتیجه رسیدیم که گرایش کارآفرینی بر درگیری ذهنی مصرف کنندگان شرکتهای تولید کننده مواد غذایی تاثیر معناداری دارد.
فرضیه اول و دوم تحقیق نشان داد گرایش کارآفرینی بر عملکرد و درگیری ذهنی مصرف کنندگان شرکتهای تولید کننده مواد غذایی تاثیر معناداری دارد.
فرضیه سوم و چهارم تحقیق حاضر نشان داد گرایش بازار بر عملکرد و درگیری ذهنی مصرف کنندگان شرکتهای تولید کننده مواد غذایی تاثیر معناداری دارد.