Abstract:
این پژوهش باهدف بررسی مبانی ارزششناسی تعلیم و تربیت چندفرهنگی، به روش کیفی از نوع پژوهش فلسفی: تحلیل
مفهومی، انجام گرفت . حوزه پژوهش شامل کتابهاء مجلات و نوشتههای مرتبط با موضوع تحقیق بود که جهت نمونهگیری نیز
به علت کثرت منابع دراین حوزه از مکتوبات چاپی و دیجیتالی که برای محقق قابلدسترسی بودء استفاده شد. دراین پژوهش
جهت گردآوری اطلاعات از نمونه فیشهایی که بهوسیله پژوهشگر طراحی شدهبود، استفاده گردید. روش تجزیهوتحلیل در
این پژوهش به شیوه تحلیل مفهومء تفسیر مفهوم و استنتاج نظری بود. یافتههای پژوهش بیانگراین بود که دو ریشه و مبنای
فلسفی عمده تعلیم و تربیت چندفرهنگی عبارتاند از: پست مدرنیسم و نظریه انتقادی. پست مدرنیستها نظام آموزشوپرورش
کنونی راعامل انتقال فرهنگ مسلط میدانند، درحالیکه تعلیم و تربیت مطلوبتراز نظرآنان آن است که درآن فرهنگهای دیگر
نیز آموخته شود و دراین زمینه اصطلاحاتی نظیر «آموزش وپرورش آرای گوناگون» یا «آموزشوپرورش مرزی، را به کار میبرند.
پستمدرنیسم مضامینی در بر دارد که بهطور صریح به تعلیم و تربیت چندفرهنگی دلالت میکند. این مضامین عبارت بودند
از: توجه به «دیگری»، «ارج نهادن به تمایز» و «حمایت از اقلیتها». نتایج تحقیق بیانگر این بود که در ارزششناسی تعلیم و
تربیت چندفرهنگی, نسبیتگرایی فرهنگی مطرح است؛ اخلاق امری محلی و خاص است؛ هیچ هنجار جهان شمول اخلاقی وجود
ندارد؛ اصول و روشهای اخلاقی ثابت, یکسان و مشابه بیمعنی است؛ الگوگرایی در اخلاق مذموم است؛ باید به همه فرهنگها
حقوق برابر در مورد ارزشها اهداء شود؛ انسانها باید و نبایدهای اخلاقی را با علایق، سنتها و شرایط متعدد و متنوع خودارزیابی
میکنند؛ متناسب با تنوع و تکثر گروهها، ارزشهای خاصی میتوانند ظاهر شوند.
Machine summary:
نتايج تحقيق بيانگر اين بود که در ارزش شناسي تعليم و تربيت چندفرهنگي ، نسبيت گرايي فرهنگي مطرح است ؛ اخلاق امري محلي و خاص است ؛ هيچ هنجار جهان شمول اخلاقي وجود ندارد؛ اصول و روش هاي اخلاقي ثابت ، يکسان و مشابه بي معني است ؛ الگوگرايي در اخلاق مذموم است ؛ بايد به همه فرهنگ ها حقوق برابر در مورد ارزش ها اهداء شود؛ انسان ها بايد و نبايدهاي اخلاقي را با علايق ، سنت ها و شرايط متعدد و متنوع خودارزيابي ميکنند؛ متناسب با تنوع و تکثر گروه ها، ارزش هاي خاصي مي توانند ظاهر شوند.
بر همين اساس آمـوزش چندفرهنگي و ضـرورت آشنايي افـراد با مباني فلسفي و پيامدهاي بي توجهي به آن در شرايط امروزي يکي از اولويت هاي اساسي نظام هاي آموزشي هر جامعه اي ، به ويژه جوامعي است که در ماهيت خود از تنوع فرهنگي قابل توجهي برخوردار هستند)١٩٩٧,Moses ;٢٠٠٥,Banks &Banks (؛ زيرا در پرتو گسترش و همگاني شدن گفتمان تکثر فرهنگي در عرصه جهاني ، امروزه اين امر به ميزان زيادي پذيرفته شده است که در يک جامعه چندفرهنگي به جاي اتخاذ سياست همانندسازي گروه هاي پراکندٔە فرهنگي در يک فرهنگ همگن ، مي توان بدون تهديد وحدت عام سياسي يک جامعه ملي ، حقوق سياسي ، اجتماعي - فرهنگي برابري را براي همه گروه هاي قومي به رسميت شناخت )٢٠٠٥٧,Ebrahim Abadi &Sinayi (.