Abstract:
پژوهش حاضر روایتی تاریخی با تمرکز بر دورانی مشخص بین سالهای آغازین دهه 70 تا میانههای دهه 90 شمسی در صنعت قطعهسازی خودروست. در این بازه زمانی تحولاتی در این صنعت رخ داده است که از دوران پیش و پس از آن متمایز است. تکوین و توسعه صنعت قطعهسازی خودرو در این دوره تاریخی نمونهای از جریانهای تکوین و توسعه در صنایع ایران است که فارغ از پیامدهای مرادی و نامرادی آن، نیازمند تحلیلی واقعی است تا زمینهای برای درک مشترک فراهم شود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه روایتی از توسعه صنعتی در صنعت قطعهسازی خودرو میتوان به دست داد که منطبق بر واقعیت باشد و آموزههای برآمده از این روایت چیست؟ به همین منظور با انجام مطالعهای اکتشافی به دنبال ارائه روایتِ تکوین و توسعه این صنعت هستیم. روندهای اساسی تکوینی صنعت قطعهسازی خودرو با انجام مصاحبههای عمیق استخراج شده است. در تحلیل نهایی استدلال شد که شناخت امور واقع اجتماعی فارغ از نگاههای سیاسی و روزمره، درکی عمیقتر و جامعتر در اختیار قرار میدهد و به مثابه سدی در برابر توصیفهای برآمده از نگاه کوتاهمدت و روزمره که ناپیوستاری اجتماعی هسته اصلی آنهاست، عمل میکند. آفتهای نگاه کوتاهمدت مانند تیشه به ریشه زدن است و تلاشهای وسیع در این صنعت را نادیده میانگارد. بر همین مبنا گفتمانی جایگزین پیشنهاد شده است تا صنعت قطعهسازی خودروهر آن گونه که هست توصیف شود تا در این مقطع زمانی محرکی برای رشد دوباره این صنعت باشد.
This study is a historical narrative focusing on a specific period between the early 1970s to the present day in the automotive parts industry of Iran. During this period, there have been changes in this industry which can be marked as changing contexts and texts. The development of the auto parts industry in this period is an example of the processes of development in Iranian industries, which, regardless of its intended and unintended consequences, requires a real analysis to provide a basis for common understanding. This research seeks to answer the question of what narrative of industrial development in the automotive parts industry of Iran can be yielded and what are the lessons learned from this narrative. To this purpose, by conducting an exploratory study, we seek to provide a narrative of the evolution and development of this industry. The basic evolutionary trends of the automotive parts industry have been extracted through in-depth interviews. In the final analysis, it was argued that cognition of social reality, regardless of political views, provides a deeper and more comprehensive understanding and acts as a barrier to descriptions derived from the short-term and everyday perspectives that are discontinuous in social terms. The scourge of this kind of look is like an ax to the root and ignores the vast efforts in this industry. Accordingly, an alternative discourse has been proposed to describe the industry as it is, in order to be a stimulus for re-growth of this industry.
Machine summary:
صنعت قطعه سازي خودرو که در دوره ٣٠ ساله پيش از دهه ٧٠ شمسي با تعابير مرده ريگ توسعه صنعتي، سرمايه گذاريهاي بيهدفِ بخش خصوصي، بازار مصرفي قطعات و مدل هاي خودروي خارجي توصيف ميشد (مودودي، ١٣٨٤؛ ٨)، پس از آن (در آغاز دهه ٧٠ شمسي) با ايجاد (شرکت ساپکو) و تغيير کارکرد (شرکت سازه گستر) به عنوان تامين کنندگان اصلي دو خودروساز بزرگ ، گامي بلند به سمت رشد برداشت .
١ اکنون بعد از گذشت چند دهه از تولد پيش از انقلاب و صعود و فرود متعاقب ، رکود تا ابتداي دهه ٧٠ شمسي، تولد مجدد در سال ٧١، رشد و بلوغ صنعت قطعه سازي خودرو در سال هاي پسين ، چه بينش هايي بدست آمده است ؟ آيا اين بينش ها از منظري علمي قابل تحليل است ؟ اگر آن گونه که اظهار ميشود اين صنعت رو به زوال است چه ضرورتي براي احياي آن وجود دارد؟ نهادهاي ناظر کشور ادعا دارند آنچه به عنوان اهداف و سياست هاي توسعه اين صنعت مطرح شده است ، محقق نشده و اين صنعت در بحران به سر ميبرد.
ذهنيت يک مدير اجرايي در سال هاي آغازين تولد زنجيره تأمين قطعه سازي به اين صورت است : «ما به مهندسي معکوس تا آنجا اعتقاد داشتيم که صنعت داخلي بتواند به اصول و مباني تکنولوژي دست يابد، اما هدف اصلي، وارد کردن صنعت خودرو داخلي به چرخه توليدجهاني بود تا به تدريج خودروسازان ، قابليت جهاني شدن را پيدا کنند.