Abstract:
ارزشهای اخلاقی یکی از مهمترین عناصری هستند که اصلاح اجتماعی متقوّم به آنهاست، اما از آنجا که ادبیات اخلاقی ما غالباً رویکرد فردی دارد، بازخوانی اخلاقیات اسلامی در افق اجتماعی و تمدنی ضرورت دارد . نگارنده جداانگاری اخلاق و سیاست را مردود میداند و دوگانهانگاری ماکس وِبِر را به تفصیل مورد نقد قرار داده و اذعان دارد که مبانی، اصول و آموزههای اخلاقی مربوط به دو حوزۀ فردی و اجتماعی در یک نظام اخلاقی واحد سامان مییابد . در عین حال، معتقد است که عرصۀ اجتماعی اخلاق، اقتضائات خاصی دارد و با لوازم ویژهای همراه خواهد بود که از دریچۀ نگاه فردی قابل مشاهده نیست و مستلزم نگاه کلان اجتماعی است . از اینرو، در این جستار، اخلاق اجتماعی را از چهار جهت: 1) موضوع؛ 2) غایت؛ 3) منبع؛ ۴) نوع الزام، با اخلاق فردی مقایسه کرده و سعی کرده است ممیّزات آن را برشمارد و از این طریق ضرورت بازخوانی آموزههای اخلاقی اسلام در افق اجتماعی و استلزامات آن را آشکار سازد .
Moral values are among the most significant elements that constitute social improvement; but since our moral literature often has taken an individualist attitude, it would be necessary to reconsider the Islamic moral works in light of society and civilization . Criticizing in detail and denying Max Weber’s claim that politics and ethics are separable, the author acknowledges that moral foundations, principles, and teachings concerning the individual and social spheres may be organized in a single ethical system . The author also maintains that the social sphere of ethics has special requirements and demands which cannot be seen from a personal perspective and call for a more general social outlook . Thus this essay seeks to compare and contrast social ethics with individual ethics in terms of subject matter, end, source, and the type of obligation, and thereby makes clear the requisite for reconsidering the Islamic moral teachings in light of social understanding and its consequences .
Machine summary:
اين جستار در صدد است برخي ويژگيهاي فضاي اجتماعي را که معمولا در ادبيات اخلاقـي رايج مورد توجه واقع نميشود، برشمارد و متعاقب آن اسـتلزامات اخـلاق در ايـن عرصـه ، يعنـي لوازم و ويژگيهاي که ارزش هاي اخلاقي در عرصۀ اجتماعي، متفاوت از عرصۀ فـردي بـه خـود ميگيرد را گوشزد نمايد.
نگارنده ، دو مدعا دارد: يکي شـمول نظـام اخلاقـي نسـبت بـه عرصـۀ عمـومي، کـه از آن در مقابل ديدگاه هاي جداانگار يا دوگانه انگار دفاع ميکند و دوم ، وجود برخي اقتضائات متفـاوت در حوزٔە اجتماعي نسبت به حوزٔە فردي که آن را در چهار محور: ۱) موضـوع ؛ ۲) غايـت ؛ ۳) منبـع ؛ ۴) نوع الزام ،برمي شمارد و از اين طريق يکسان انگاري خام را رد ميکند.
در ايـن مقالـه بـا توجه به دسته بنديهاي رايج در مکاتب فلسفۀ اخلاقي و نظريه هاي اخلاق هنجاري، احتمـالات مختلف ناظر به تفسير سخن وبر بررسي شده که دربردارنـدٔه نکـات مفيـدي بـراي علاقه منـدان است ، لکن نگارنده سعي کرده است با تکيه بر متن خود وبر و از منظر تفکر اسلامي و نيز صـرفا از زاويۀ مرتبط با موضوع اين جستار، دوگانه انگاري وبر را به تفصيل نقد کند و سپس از اين بحث ۸ دريچه اي به مبحث اصلي مقاله ، يعني تمايزات دو حوزٔە فردي و اجتماعي در اخلاق بگشايد.