Abstract:
سرمایه فکری دانش، تجربه و اطلاعاتی است که در سازمان زمینة خلق ارزش را فراهم میکند. این سرمایه بهعنوان داراییهای ناملموس و منابع موجود در یک سازمان تعریف میشود که به محصولات، خدمات و فرایندها انتقال یافته، بهرهوری را بهبود بخشیده، ارزش خلق میکند. این مقاله ابعاد و شاخصهای اصلی ر ارزیابی سرمایه فکری در دانشگاه را از مدلسازی ساختاری تفسیری شناسایی و تحلیل کرده است. تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی، از جنبه گردآوری دادهها توصیفی از نوع پیمایش است. ابزار گردآوری اطلاعات در آن مصاحبه و پرسشنامه است. ابتدا ابعاد و شاخصهای سرمایه فکری بر اساس مطالعه ادبیات و تحلیل محتوایی و مقایسهای پژوهشهای مرتبط و مصاحبه با خبرگان و متخصصان شناسایی و سپس با استفاده از متدولوژی تحلیلی نوین مدلسازی ساختاری تفسیری روابط بین ابعاد سرمایه فکری که شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطهای و شاخصهای ارزیابی سرمایه فکری در دانشگاه تعیین و بهصورت یکپارچه تحلیل شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل مقالات معتبر علمی مرتبط و در بخش دیگر نیز خبرگان سرمایه فکری که به روش نمونهگیری هدفمند نمونهگیری انجام شده است. درنهایت با استفاده از تحلیل میک مک نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص شده است. نتایج نشان داد که مدیریت و دانشجویان از متغیرهای مستقل این پژوهشاند و بقیه متغیرها نیز از نوع متغیرهای رابط بوده، از وابستگی و هدایتپذیری بالایی برخورداراند. برای ایجاد تغییر در وضعیت سرمایه فکری دانشگاه باید در این متغیرها تغییر ایجاد کرد.
Intellectual capital refers to the body of knowledge, experience, and information that exists in an organization and is considered as intangible organizational assets and resources that can be converted to products, services, and processes to promote productivity and create values. The current applied, descriptive survey set out to investigate and analyze the main indicators and facets of intellectual capital assessment at university level through Interpretive Structural Modeling (ISM). The research data were gleaned using an interview and a questionnaire. First, the facets and indicators of intellectual capital were identified based on an extensive literature review and comparative content analyses of relevant existing studies as well as interviews with experts in the field who were selected via purposive sampling. Further, the relationships between the aspects and indicators of intellectual capital including human, structural and relational resources and indicators of intellectual capital assessment procedure at university were integratively determined and analyzed through ISM. Finally, the main variables influencing other variables and influenced by them were identified via MICMAC analysis. The findings identified the administration and students as independent variables with high levels of dependency and susceptibility that could be impacted by other mediating variables. Any improvement in intellectual capital at university level seem to be reliant on prerequisite modifications in these variables.
Machine summary:
1 -Mattakin,2015 2 -Gogan,2016 3 -Natphasuth,2017 )888( هدف اين پژوهش طراحي مدلي براي ارزيابي سرمايه فکري است به نحوي که بتواند موجب بهبود بهره وري در دانشگاه هاي کشور شود.
ساختاري ازآن جهت که اين مدل داراي سطوح مشخص و سلسله مراتبي است و تفسيري است به اين دليل که اين مدل با اتکا به نظر خبرگان ساخته مي شود و نوع ارتباط بين متغيرها وابسته به قضاوت خبرگان است ؛ بنابراين اين پژوهش به دنبال پاسخگويي به اين سؤالات است که اجزاي تشکيل دهنده مدل موردنظر کدم اند؟ و همچنين ، سطح بندي مدل موردنظر پژوهش چگونه است ؟ برند ارتباطات برون تعاملات علمي ارتباط با صنعت Brand سازماني Relation Scientific with industry interactions External communication سرمايه انساني سنجش پايداري اجتناب از عدم اطمينان فاصله قدرت فرهنگ محلي Local diPsotawnecre Avoid uncertainty Smuesatsaiunraebmileitnyt Human Capital culture فرهنگ سازماني کارآفريني Organizational Culture تجربه انگيزش تعهد Entrepreneurship Obligati Motivati Experience on on اعضاي هيأت علمي دانشجويان کارکنان Staff Students Faculty members مديريت Managment شکل ١: مدل ISM پژوهش Figure 1: Research ISM model )888( مدل ساختاري تفسيري پژوهش با توجه به شکل يک ، مدل پژوهش شامل ٣ سطح است .
از طرفي، نکته جالب توجه ديگر اينکه دو متغير مديريت و دانشجويان که معيارهاي سرمايه انساني هستند در اين مدل به صورت متغير مستقل نقش دارند و براي تغيير در وضعيت سرمايه فکري دانشگاه و سپس بهبود بهره وري بايد به تغيير در متغيرهاي سرمايه ساختاري و رابطه اي پرداخته شود.