Abstract:
سرزمین خراسان وماوراء النهرپیش از اسلام، یکی ازمراکزمهم علم ی وفرهنگ ی ایران بود و در دورۀ اسلامی به و یژه به علت نقش برجسته ای که دربه قدرت رسیدن عباسیان ایفا نمود، نه تنها ازجهت سیاس ی بلکه ازجهت علمی وفرهنگی علی الخصوص درفلسفه وکلام یکی ازسرزمینهای پیشرودرجهان اسلام بوده است. دولت غزنو یان یکی ازدولتها ی مهمی است که دردورۀ اقتدارخود بر کل این سرزمین حکم راندند .
دراین نوشتارکوش ش شده نقش غزنو یان درس یرفلسفه وکلام درخراسان وماوراءال نهرکه به سرکو بی فلسفه ومعتزله واسماعیلیه وتقویت فرق کلامی کرّامیه واشعریه منتهی شد، مورد بررسی وتجزیه وتحلیل قرارگیرد
The lands of Khorasan and Transoxania before Islam were one of the
important scientific and cultural centers of Iran, and had an outstanding
role in ruling Abbasides during the Isiamic era. Because of this, They
have been one of the pioneering lands in the world of Islam, from not
only political but also scientific and cultural points of view, particularly
in philosophy and theology. Ghaznawhdes government was one of the
most important governments that ruled the entire of this land during
their authority. in this article, it has been attempted to survey and
analyze the role of Ghaznawides in the development of philosophy and
theology in Khorasan and Transoxania which led to the suppression of
philosophy, Ismailism and Mutazilites, and strengthening of theological
castes of karramites and Ashrites.
Machine summary:
بنـابراين غزنويـان نـه تنهـا خودشـان بـيش از هـر چيـز سـرداران نظـامي برجسته بودند و دست کم تا عصراول غزنوي ( ٤٣٢ــ ٣٥١) به زبان ترکي پايبنـد بودنـد ( رک : بيهقي ، همـان ، ٢٠١، ٢٠٥)، بلکه هسته اصلي سپاهيان آنان را نيز مماليـک ، بـه ويـژه ترکـان کـه غالبا از سنين پايين از ديارکفر به «دارالاسلام » آورده شده و براي جنگ تربيت شـده بودنـد (باسورث ، تاريخ غزنويان ؛ ٩٦/١)، تشکيل مي داد.
حتـي تصـرف خـوارزم توسط محمود به خونخواهي داماد خود ابوالعباس مأمون ، و انقراض دولت مأمونيان خوارزم نيز، با بهانه دين توجيه شد و«غيرت ديني وحميت اسلام » او تلقي گرديد (رشيد الدين فضل الله ، ١٠١/١ـ ١٠٠) ؛ به گونه اي که عنصري ، شاعرسلطان محمود نيز، دليـل حملـه بـه گرگـانج را قرمطي بودن اهالي آن ذکر مي کند: «بکشت دشمن وبرداشت گنج ومال ببرد ز بهرنصرت دين محمد مختار از آنکه تربت گرگنج و شهر و بر زن او مقام قرمطيان بود ومعدن کفار» (ديوان عنصري ،٦٥ـ ٦٢) روابط غزنويان با دستگاه خلافت عباسيان از ديگر عواملي بود که چگونگي رفتار آنـان را با فلاسفه و متکلمان تحت تأثير قرار داد.
سلطان محمود غزنوي ، ابوبکر محمد بن محمشاد را بـه رياسـت نيشـابور برگزيـد و تـلاش نمود از قدرت او براي سرکوبي فرق مخالف مثل باطنيان و معتزله وحتـي کنتـرل فـرق اهـل سنت مانند حنفيه و شافعيه استفاده کند که در اين باره در قسمت مربوط بـه «فـرق کلامـي روزگارغزنويان »، بحث خواهد شد.