Abstract:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش سبک زندگی و آشفتگی روانشناختی مرتبط با سرطان در ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به سرطان سینه بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش بیماران مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان شهدا تهران در محدوده زمانی اسفند 96 تا اردیبهشت ماه 97 بودند که از بین 127 زن مبتلا به سرطان سینه، بر اساس جدول مورگان نمونهای به حجم 100 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به سه پرسشنامه سبک زندگی، آشفتگی شناختی و خود ناتوانسازی پاسخ دادند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون ضرایب همبستگی و رگرسیون ساده و چندگانه تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد عوامل مسئولیت پذیری در مورد سلامت، مدیریت استرس، حمایت بین فردی و آشفتگی روانشناختی با ناتوانی کارکردی رابطه معنادار دارند (05/ 0>p)؛ و بین آشفتگی روانشناختی با ناتوانی کارکردی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (01/ 0>p). همچنین سبک زندگی و آشفتگی روانشناختی به طور معناداری خرده مقیاس های ناتوانی کارکردی، را پیش بینی می کند و سبک زندگی و آشفتگی روانشناختی بیشترین همبستگی را با خلق منفی دارد. نتیجهگیری: با توجه به ضرایب کانونی استاندارد شده می توان گفت فردی که نمره بالایی در خرده مقیاس های سبک زندگی کسب نموده است دارای نمره پایین تر در خرده مقیاس های ناتوانی کارکردی، نسبت به سایر افراد می باشد. همچنین خرده مقیاس های سبک زندگی بیشترین همبستگی را با خلق منفی دارد.
Aim: The present study aimed to examine the roles of cancer-related lifestyle and psychological disturbance in the functional disability of patients with breast cancer. Methods: The present study was descriptive and correlational and its statistical population consisted of patients with breast cancer who visited Shohada Hospital in Tehran from March 2017 to May 2018. Among 127 women with breast cancer, we selected 100 ones by convenience sampling and according to Morganchr('39')s table, and they answered lifestyle, psychological disturbance, and self-handicapping questionnaires. We analyzed data using correlation coefficients, simple and multiple regressions. Results: The results indicated that the factors of responsibility for health, stress management, interpersonal support, and psychological disturbance had significant relationships with functional disability (pConclusion: According to the standardized focal coefficients, a person with high scores in subscales of lifestyle had lower scores in subscales of functional disability than other people. Lifestyle subscales also had the highest correlation with negative mood.