Abstract:
نظریة نشانه ـ معناشناسی روایی مکتب پاریس جایگاهی درخور توجه در مباحث روایتشناسی دارد که موضوع آن «معنا» و چگونگی ظاهر شدن معناست و با رویکرد رواییگری گریماس پیوندی عمیق و تنگاتنگ دارد. از مهمترین مفاهیم نشانه ـ معناشناسی روایی گریماس، الگوی زایشی معناست که با هدف شناخت معنا و ساختار روایی آن، گریماس کوشید به دستور جهانی زبان روایت دست یابد. در تحلیل متنهای روایی، الگوی کنشگر گریماس، نسبت به دیگر الگوهای روایی، قابلیت انطباق بهتری برای تحلیل رواییگری متنهای روایی دارد و درپی دست یافتن به کنش گفتمان است. در این مقاله، به تحلیل رواییگری رمان سمفونی مردگان در دو سطح روساخت که جایگاه دادههای عینی است و ژرفساخت که جایگاه دادههای انتزاعی است، برمبنای نشانه ـ معناشناسی روایی گریماس و الگوی کنشگر او از منظر چگونگی شکلگیری سازههای تشکیلدهندۀ رخدادها پرداخته شده تا افزونبر تحلیل این رمان تأکید شود که میتوان در سایۀ پیرنگ غنی این رمان روایی، فرایند همپیوندی عناصر آن را در آفرینش روایت به بهترین وجه ممکن آشکار کرد. جریان سیال ذهن مهمترین ویژگی این رمان است که راوی با کاربرد آن، زمان و مکان را درهم شکسته و با دیدگاهی فراواقعنگارانه به شخصیتهای آن جان تازهای بخشیده است. در این مقاله، برپایة روش تحلیلی ـ توصیفی این پرسش اساسی مطرح میشود که رمانی که در یک فضای فراواقعگرایانه نگاشته شده، چگونه و تا چه میزان با نظریة نشانه ـ معناشناسی روایی گریماس در سطح ساختار روایی (پیرنگ) قابل تحلیل است و براساس الگوی کنشگر گریماس، عوامل گفتمان در تولید معنا در آن کداماند.
Theory of Narrative Semiotics of Paris School has a prominent place in narrative discussions that refers to "meaning" and the manner of appearing meaning, which is closely related to Greimas’ narrative approach. Reproductive pattern of Meaning is the most important concept of Greimas’Theory of Narrative Semiotics, aiming of knowing meaning and its structure, Greimas tried to achieve the global grammer of narrative language. In the analysis of narrative texts, Greimas’ actional pattern is better than other narrative pattern and tries to Discourse Action. In this paper, the narrative analysis of the novels of The Symphony of the Deads in two levels surface strcture which is the position of the objective and deep structure which is the position of abstract data, is based on Greimas’Theory of Narrative Semiotics and the his action pattern from the perspective of how to formulate structures . Stream of consciousness’ is the most important feature of this novel that the narrator, with its application, has broken the time and place with a realistic view in creation of characters. In this paper which its method is analysis and descriptive, the fundamental question is whether the novel written in surrealistic space, how much Greimas’Theory of Narrative Semiotics can analyze at the narrative structure (plot), and which is the factors of discourse in the production of meaning based on Greimas’ actional pattern?
Machine summary:
در اين مقاله ، به تحليل رواييگري رمان سمفوني مردگان در دو سطح روساخت که جايگاه داده هاي عيني است و ژرف ساخت که جايگاه داده هاي انتزاعي است ، برمبناي نشانه ـ معناشناسي روايي گريماس و الگوي کنشگر او از منظر چگونگي شکل گيري سازه هاي تشکيل دهندة رخدادها پرداخته شده تا افزون بر تحليل اين رمان تأکيد شود که ميتوان در سايۀ پيرنگ غني اين رمان روايي، فرايند هم پيوندي عناصر آن را در آفرينش روايت به بهترين وجه ممکن آشکار کرد.
تحليل رواييگري گريماس و الگوي کنشي او با توجه به ساختار و پيرنگ هر متن روايي، همچون روايت سمفوني مردگان ، ميتواند به واکاوي آن بپردازد و با بررسي پيوند عناصر تشکيل دهندة آن با يکديگر به ژرف ساخت اين متن روايي نفوذ کند و لايه هاي پيچيدة پنهان حوادث و درون مايۀ رخدادهاي آن را از منظر تحليل رواييگري آشکار سازد.
پيشينۀ تحقيق در حوزة روايت شناسي براساس الگوي کنشگر گريماس و تحليل ساختار روايي روساخت و ژرف ساخت روايت ها و حکايت هاي کهن ايراني، تاکنون پژوهش هايي صورت گرفته ؛ اما کاربرد اين الگو در تحليل رواييگري متن هاي روايي و تحليل ساختار روايي داستان ها و رمان هاي معاصر فارسي برپايۀ نظريۀ نشانه ـ معناشناسي روايي مکتب پاريس کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است .
بنابراين در بررسي رواييگري تحليل رمان سمفوني مردگان و شکل گيري فرايند ساختار روايي اين 73 روايت ، شخصيت ها و مفاهيمي که ميتوان براساس نظريۀ الگوي کنشگر گريماس ترسيم کرد، به اين ترتيب است : (به تصویرصفحه مراجعه شود) شکل ٣.