Abstract:
هرمنوتیک تلاشی برای رسیدن به معنای متن و چگونگی فهم معنا از عناصر گوناگون جهان هستی با ارائة روشهای مختلف است. گادامر یکی از نظریهپردازان معاصر علم هرمنوتیک است که آرا و اندیشههای او در این زمینه، نقطة عطفی در علم هرمنوتیک نو به شمار میرود. تاریخمندی فهم، محوریّت زبان، نقش پیشداوریها در فهم متن، گفتوگوی متن و مفسّر و امتزاج افقهای دید، اصول اساسی رویکرد گادامر است که با تکیه بر آن، میتوان متون را تفسیر کرد. این پژوهش با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی، خوانش هرمنوتیکی یکی از غزلیات مولانا را با تکیه بر هرمنوتیک فلسفی گادامر ارائه داده است. به این منظور با تأکید بر ابیات رمزگونه و معنای حقیقی و فهم غزل، تفسیر و تأویلی ویژة نگاه خواننده عرضه میشود. نتایج این پژوهش نشان میدهد فهم و تفسیر متن همواره با حالت تاریخی و زمانی همراه است و همین موضوع در تفسیر غزل مولانا نقش انکارناپذیری دارد. بررسی کارکرد ارجاعی زبان باعث شد معانی گوناگون زبان نمادین مولانا آشکار شود؛ گفتنی است به این معانی در علم هرمنوتیک همواره توجه شده است؛ به همین سبب باور داشتهاند که ورای زبان، دنیای دیگری وجود دارد که در بخش امتزاج افقهای دید و گفتوگوی متن با مخاطب از آن سخن میرود. اندیشه و تفکر عرفانی مولانا باعث میشود، مفسّر و مخاطبان در آغاز نسبتبه غزل او پیشداوریهایی داشته باشند که به افق دلالتهای معنایی و شناختی روزگار مفسّر وابسته است؛ همچنین نشاندهندة حدود کارایی سنّت فکری و فرهنگیای است که مفسّر در آن به سر میبرد.
Hermeneutics is an attempt to get the meaning of a text and a methodology to derive meaning from various elements of the universe by presenting different methods. Gadamer is one of the contemporary theorists of hermeneutics, whose views and ideas in this field are a turning point in modern hermeneutics. The historicity of understanding, the centrality of language, the role of prejudgments in understanding the text, the discourse communication between the text and the interpreter, and the integration of horizons of vision are the basic principles of Gadamer’s approach that could be used to interpret texts. The present study, with a descriptive-analytical approach, provides a hermeneutic reading of one of Rumi’s lyric poems (Ghazals) based on Gadamer’s philosophical hermeneutics. For this purpose, an interpretation is presented specifically based on the reader’s point of view with an emphasis on cryptic verses as well as the real meaning and understanding of Ghazals. The results of this study showed that understanding and interpretation of a text always has a historical and temporal state and it plays an undeniable role in the interpretation of Rumi’s Ghazals. Studying the referential function of language revealed various meanings of Rumi’s symbolic language, which has always been considered in hermeneutics, and therefore it is believed that there is another world beyond language. In the section of integration of horizons of vision and the discourse communication between the text and the audience, Rumi’s mystical thought causes the interpreter and the audience to initially have preconceptions and prejudgments towards Ghazals which depend on the horizon of semantic and cognitive implications of the interpreter’s time, and at the same time, the limits of the efficiency of intellectual and cultural tradition in which the interpreter lives.
Machine summary:
خوانش هرمنوتيکي غزلي از مولانا با تکيه بر نظريۀ گادامر * شرافت ناصري ** بدريه قوامي *** جمال احمدي **** سيد صادق زماني چکيده هرمنوتيک تلاشي براي رسيدن به معناي متن و چگونگي فهم معنا از عناصر گوناگون جهان هستي با ارائۀ روش هاي مختلف است .
بررسي کارکرد ارجاعي زبان باعث شد معاني گوناگون زبان نمادين مولانا آشکار شود؛ گفتني است به اين معاني در علم هرمنوتيک همواره توجه شده است ؛ به همين سبب باور داشته اند که وراي زبان ، دنياي ديگري وجود دارد که در بخش امتزاج افق هاي ديد و گفت وگوي متن با مخاطب از آن سخن ميرود.
گادامر برخي از بصيرت هاي هيدگر دربارة ماهيت فهم و تاريخمندي هستي انسان و دخالت پيش فهم و پيش داوريها در فهم متون را ميپذيرد؛ اما بر اين باور بود که «هر فهمي تأويل است و هر تأويلي در چارچوب زبان شکل ميگيرد؛ زباني که امکان ميدهد تا ابژه جامۀ کلام بپوشد و با وجود اين ، در عين حال ، زبان خود تأويلگر هم هست » (گادامر، ١٣٩٣: ٢١).
در حوزة غزليات شمس به ويژه غزل اول کارهايي انجام شده که از آن جمله است : محمدي و ديگران (١٣٩٣) در مقاله اي با عنوان «بررسي و تحليل غزلي از مولانا با رويکرد نشانه شناسي» معتقد هستند استفاده از رمزگان ادبي سبب پوشيدگي نشانه هاي عرفاني شعر ميشود؛ به گونه اي که اين نشانه ها در خوانش آغازين آشکار نيست و خوانش نشانه شناسانه خواننده را به فهم عرفاني پنهان نشانه ها در غزل رهنمون ميکند.