نفرین به سفر (برای اخوان ثالث) Literature and art

"نفرین به سفر (برای اخوان ثالث) محمد رضا تاجدینی‌ ای خوب‌تر از بهار و باران‌ بر دامن شعر تو هزاران ای وارث شعر ناب نیما قول و غزلت بلور و مینا ای چشمه‌ی پاکی و صداقت‌ ای معنی واژه‌ی رفاقت از عهد کهن تو یادگاری‌ در چشم وطن تو ماندگاری امید شبانه‌ها تو بودی‌ گلبانگ ترانه‌ها تو بودی چون سرو هماره زیستی شاد ازننگ و هزارم نام آزاد *** آن شب که کنار تو نشستم‌1 از مهر هزار عشق رستم آن موی هزار پریش وروی زردت‌ و آن اندوه و رنج‌ها و دردت در منظره چشم جاودانه است‌ یادی ز شبی که عاشقانه *** رفتی سفر و دلم شکسته است‌ افسوس که یک دریچه بسته است‌2 نفرین به سفر که او تو را برد و آن مستی و شور در دلم مرد با گریه بیامدم به کویت‌ با مردم دیده جست‌وجویت بر شانه‌ی من گذاشت زرتشت‌4 سر را و به سینه می‌زدش مشت با شرشر اشک طوس و مزدک‌5 از درد گریست رود اترک 6 *** هر چند کنون خفتی‌ در خاطر هست آن‌چه گفتی: با صدق وفا هنر بباید و آن این دو ندارد او نپاید7 رفتی سفری به مشهد طوس‌ پاینده هماره مزدک و طوس مرداد 69 تهران) پی‌نوشت‌ها (1-اشاره به یک شب قبل از پرواز آن عزیز که ساعتی‌ چند در خدمتش بودم."