Abstract:
زمینه و هدف
یکی از مفاهیمی که در ذات خود با مفهوم غیریت همراه است، «برجستهسازی» است. اساس برجستهسازی قرار دادن «خود» در قطب مثبت است. برجستهسازی به اشکال مختلف در عرصه منازعات گفتمانی ظاهر میشود. برای بررسی شیوههای تعامل و تنازع گفتمان کرامت محور ابوسعید با گفتمانهای غیر، باید نشان داد که این گفتمان از چه ابزارهای برجستهسازی برای تثبیت قدرت و هژمونیک شدن، بهره برده است. مولفههای برجستهسازی متن عبارتند از: ایجاد نوعی ارتباط بین مکانهای منتسب، خانقاه و مزار مشایخ، با پیامبر و انبیا و انحراف اذهان از زیارت کعبه به زیارت مزار مشایخ، شبیهسازی حوادث، اعمال و شخصیتهای تصوف با بزرگان دین برای کسب مشروعیت. برجستهسازی قدسیت تصوف برای گریز از نقد و برجستهسازی تساهل دینی برای توسعه گفتمانی.
روش مطالعه
روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی (کتابخانهای) است.
یافتهها
مقامات ابوسعید در یک زندان دوقطبی گرفتار است. پایه و اساس این تقابلها «تضاد» است. و در این تضاد رابطهای پایگانی (سلسلهمراتبی) برقرار است. در این دوگانه، تایید ابوسعید بمنزله نفی غیر اوست؛ پس همواره ارزش یکی برتر از دیگری است. اساس برجستهسازی قرار دادن «خود» در قطب مثبت است.
نتیجهگیری
مکان در هر گفتمانی مولفهای برجستهساز است. مقاماتنویس با این آگاهی مکانهای منتسب مانند خانقاه و مزار مشایخ را برجسته میکند، و در این راه از عناصر معتبر در گفتمانهای رقیب از جمله ساختن خانقاه به امر پیامبر، برابری زیارت مزار مشایخ با مزار انبیا، برتری زیارت مزار مشایخ نسبتبه زیارت کعبه بهره میبرد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: One of the concepts that is inherently associated with the concept of otherness is "highlighting". The basis of emphasis is to place the "us" at the positive pole. Emphasis appears in various forms in the realm of discourse. In order to examine the ways in which Abu Sa'id's dignity-oriented discourse interacts and conflicts with other discourses, it must be shown what highlighting tools this discourse has used to consolidate power and become hegemonic. The components of highlighting the text are: creating a kind of connection between the attributed places, monasteries and shrines of the elders, with the Prophet and the prophets and diverting the minds from the pilgrimage to the Kaaba to the shrines of the elders, simulating events, actions and Sufi figures with religious leaders for legitimacy. Highlighting the sanctity of Sufism to avoid criticism and highlighting religious tolerance for the development of discourse.
METHODOLOGY: The research method in this article is descriptive-analytical and the method of data collection is documentary (library).
FINDINGS: Abu Saeed authorities are detained in a bipolar prison. The basis of these confrontations is "contradiction". And in this contradiction, there is a hierarchical relationship. In this duality, the approval of Abu Sa'id is a denial other than him; So the value of one is always superior to the other. The basis of emphasis is to place the "self" at the positive pole.
CONCLUSION: Place in any discourse is a prominent component. With this knowledge, the author highlights the attributed places such as the monastery and the shrines of the elders, and in this way uses the authoritative elements in rival discourses such as building a monastery by the order of the Prophet, equality of the shrines with the shrines of the prophets, superiority of the shrines over the Kaaba.
Machine summary:
شيوه هاي برجسته سازي در گفتمان تصوف ؛ مطالعۀ موردي: ميراث صوفيانۀ ابوسعيد ابوالخير محمدعلي بيدلي، محمدرضا صالحي مازندراني *، نصراله امامي، قدرت قاسمي پور گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه شهيد چمران اهواز، اهواز، ايران .
براي بررسي شيوه هاي تعامل و تنازع گفتمان کرامت محور ابوسعيد با گفتمانهاي غير، بايد نشان داد که اين گفتمان از چه ابزارهاي برجسته سازي براي تثبيت قدرت و هژمونيک شدن ، بهره برده است .
پژوهش حاضر با درک ضرورت آشکارسازي روابط قدرت ، با تحليل گفتماني «شيوه هاي برجسته سازي» در مقاماتهاي ابوسعيد ميکاود که نشان دهد چرا در زمان و مکان خاص بخشهايي از متن برجسته شده تا بخشهاي ديگري پنهان بماند؟ به تعبيري، متن چه چيزي را ميگويد تا چه چيزي را نگفته باشد؟ در ميان نظريه هاي گفتمان ، «تحليل گفتمان لاکلاو و موفه » بدليل کلان نگري جايگاه ويژه اي دارد (قدرت ، گفتمان و زبان ، سلطاني: ص ١٠٤).
براي بررسي شيوه هاي تعامل و تنازع گفتمان کرامت محور با گفتمانهاي غير، بايد نشان داد که اين گفتمان از چه ابزارهاي برجسته سازي براي تثبيت قدرت و هژمونيک شدن بهره برده است .
درحاليکه مقامات نويس دربارة نسب و سلسلۀ خرقه داري ابوسعيد ميگويد: «و شيخ ما خرقه از دست شيخ بوعبدالرحمن السلمي دارد» و تا اينکه الباس خرقۀ خود را به امام صادق ميرساند و از اين طريق به حضرت امير و از ايشان به پيامبر اسلام » (اسرارالتوحيد: ص ٣٣).
اين امر يکي از نشانه هاي اعمال قدرت گفتمان تصوف براي نيل به انقياد مريد و راهي براي اقناع و سرسپردگي صوفي به پير است .