Abstract:
«واژه» عنصر بنیادین هر زبان و مادۀ اصلی ساختار سخن است. این عنصر اساسی در قرآن کریم از شکوه ویژۀ اعجازین برخوردار بوده، کارویژههای گوناگونی دارد. یکی از کارویژههای واژگان قرآنی «همنویسه» (Homograph) بودن برخی از اسمها و فعلهای آن است. این چگونگی بسامد قابل توجهی در قرآن کریم داشته، در فرآیند ترجمه و تفسیر تاثیر فراوانی دارد. مقاله پیشرو پژوهشی نظری است که به روش تحلیلی- توصیفی، واژههای همنویسه موجود در این متن وحیانی را مورد بررسی قرار داده، پژوهشگران از رهگذر پردازش دادهها به نتایج زیر دست یافته است:
1. وجود واژههای همنویسه در قرآن کریم نشانه روشن ظرفیت منحصربهفرد این کتاب آسمانی و زبان عربی در اختصاص الفاظ مناسب با معنا و مقتضای حال است.
2. برخی از واژگان قرآن کریم «همنویسهنما» بوده واجد شرایط واژگان «همنویسه» نیستند.
3. خاستگاه واژگان «همنویسه» موجود در قرآن کریم کارکردهای متفاوت معنایی، تعدد گویش و نیز دگرگونیهای عارض بر واژگان در فرآیند تصریف است.
Word" is the fundamental element of any language and the main element of the speech structure. This basic element has been of especially miraculous magnificence in the Holy Qur'an and has various functions. One of the functions of the Qur'anic words is the homographic feature of some of its nouns and verbs. This feature has had considerable frequency in the Holy Qur'an and is of great impact on the process of translation and interpretation. The present article is a theoretical research, which, through the analytical-descriptive method, has studied the homographic words existing in this Revealed text and the researchers have reached the following conclusions by way of processing the data:
The existence of homographic words in the holy Qur'an is a clear indication of the exclusive capacity of this Revealed Book and the Arabic language in designation of appropriate words consistent with the meaning and state of affairs.
Some of the words are pseudo-homographic and are not qualified as homographic words.
The origin of the homographic words existing in the Qur'an is the various semantic functions, variety of discourse, as well as the transformation affecting the words in the process of inflection (tasrif).
Machine summary:
کارکرد حرکات حروف در معناسازي در زبان عربي که زبان قرآن کريم است از يک سو، و فراواني نسبي واژه هاي هم نويسه و تأثير قابل ملاحظه آن بر فهم آيات از ديگر سو را ميتوان دلايل ضرورت اين پژوهش قلمداد نمود تا تشابه يا تفاوت احتمالي موجود در ميان آنها براي مخاطبان روشن گردد.
(فراهيدي، ١٩٧٥: ٢٩١/٦؛ ابن دريد، ١٩٨٨: ١٠٢٣/٢؛ ازهري، ١٤٢١: ٢٩٥/١١؛ طالقاني، ١٤١٤: ٣٩٣/٧؛ جوهري، ١٣٧٦: ١٥٩/١؛ ابن فارس ، ٢٠٠٨: ٢٣٢/٣؛ فيومي، ١٤١٤: ٣٢٨/١؛ فيروزآبادي، ١٤١٥: ١٢٠/١؛ طريحي، ١٤٠٣: ٩٥/٢؛ امدني، ١٤٢٦: ١٨٥/٢؛ حميري، ١٤٢٠: ٣٥٩٦/٦، قرشي، ١٣٥٣: ٩٤/٤) بنابراين دو واژه مورد بحث از مصاديق واژه هاي هم نويسه در قرآن کريم هستند که تحت تأثير دگرگونيهاي صرفي عارض بر واژگان (در فرآيند صرف ) هم نويسه شده اند.
«کسف » و «کسف » دو واژه يادشده نيز از واژه هاي هم نويسه بوده و در مجموع پنج بار در قرآن کريم به کار رفته است .
(فراهيدي، ١٩٧٥: ٣١٤/٥؛ ابن دريد، ١٩٨٨: ٨٤٧/٢؛ ازهري، ١٤٢١: ٤٥/١٠؛ طالقاني، ١٤١٤: ١٨٨/٦؛ جوهري، ١٣٧٦: ١٤٢١/٤؛ ابن فارس ، ٢٠٠٨: ١٧٧/٥؛ راغب اصفهاني، ١٤٢٨: ٤٥٠؛ ابن سيده ، ١٤٢١: ٧٢٤/٦؛ زمخشري، ١٤٠٢: ٥٤٤؛ حميري، ١٤٢٠: ٤/٩؛ ابن اثير، ١٩٧٥: ١٧٤/٤؛ فيروزآبادي، ١٤١٥: ٢٥٦/٣؛ زبيدي، ١٤١٤: ٤٥٤/١٢؛ صعيدي، ١٤١٠: ١٣٠٦/٢؛ قرشي، ١٣٥٣: ١١٠/٦) علاوه بر زبان شناسان ، برخي از مفسران و قرآن پژوهان نيز دو واژه مورد بحث را جمع مکسر براي کسفۀ به معناي قطع هاي از ابر يا هر چيز ديگر دانسته اند.