Abstract:
همگام با افزایش جمعیت و بهرهبرداری روزافزون و نادرست از منابع محدود، آسیبها و مخاطرات زیستمحیطی ابعاد پیچیدهتری پیدا کرده است که نیازمند رسیدگیهای فوری است. کاسپین نیز بهعنوان بزرگترین دریاچة جهان، از این قاعده مستثنی نیست. بهرغم اقداماتی که در چند دهة اخیر در راستای ایجاد همگرایی و مقابله با مخاطرات زیستمحیطی این دریا توسط دولتهای ساحلی و نهادها و سازمانهای بینالمللی صورت گرفته است، تغییر چندانی در شرایط کلی آن شاهد نیستیم. در این شرایط، این پرسش مطرح است که پیشگیری و مقابله با مخاطرات زیستمحیطی دریای کاسپین، چگونه میتواند بههمگرایی منطقهای منجر شود؟ فرضیة پژوهش این است که تلاش برای پیشگیری و کنترل مخاطرات زیستمحیطی کاسپین از رهگذر ایجاد همگرایی زیستمحیطی، بههمگرایی منطقهای منجر میشود. هدف پژوهش تاکید بر نقش کلیدی جامعه در مبارزه با مخاطرات زیستمحیطی کاسپین و ایجاد همگرایی در این حوزه است. بدینمنظور، این پژوهش در چارچوب نظریة نوکارکردگرایی و از طریق کاربست روش توصیفی-تحلیلی به پیش برده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد با بهرهگیری از دیپلماسی عمومی زیستمحیطی و عناصر تاثیرگذاری چون رسانهها، سمنهای ملی و بینالمللی و نهادهای آموزشی، دینی و حکومت و سازمانها و نهادهای بینالمللی، جامعهپذیری زیستمحیطی کشورهای ساحلی کاسپین، همگرایی زیستمحیطی و متعاقبا همگرایی منطقهای میتواند محقق شود.
Following the expansion of the population and the inaccurate growing use of limited resources, environmental damage and hazards have become more complex that requiring urgent consideration. Caspian, as the largest lake in the world, faces irreparable damage and dangers. Although over the past two decades, significant work has been carried out by international organizations and coastal states, but it has not yielded a satisfactory result. In this context, the research question is how can the Caspian Sea environmental hazards lead to regional integration? In response to this central question, our research hypothesis is that attempts to prevent and control Caspian environmental risks through leading to environmental convergence lead to regional integration. The purpose of this research is to emphasize on the key role of the community in struggle against Caspian environmental risks and to create integration in this field. In this regard, this research has been done within the framework of the new functionalism theory and through the use of a descriptive-analytical method. Findings of the research confirm that, in process of coping with the Caspian environmental risks, the environmental socialization, environmental convergency and then regional integration in Caspian field can be realized through environmental public diplomacy and using effective elements such as the media, national and international NGOs and educational institutions, religious institutions, governmental institutions and international organizations.
Machine summary:
کولائي به فعاليت هاي فراواني که در راستاي برون رفت از و عليزاده (١٣٩٥) حل وفصل مسائل زيست محيطي مخاطرات زيست محيطي به صورت اعم و در رابطه با درياي کاسپين را در عملياتي کردن مواد کنوانسيون درياي کاسپين به صورت اخص صورت گرفته است ، تهران و پروتکل هاي الحاقي آن ، تصويب برنامههاي چرا در وادي عمل شاهد بهبود وضعيت محيط منطقه اي در قالب پروتکل هاي الحاقي و برقراري زيست نبوده ايم ؟ و چرا ميزان تخريب ها همواره حکمراني خوب و يکپارچه دولت هاي ساحلي با بيش از پيشگيري و ترميم است ؟ اين پژوهش بر تأکيد بر نقش نيروهاي مؤثر مختلف اعم از دولتي خلاف ساير پژوهش ها که موضوع محيط زيست و غيردولتي در سطوح محلي، ملي و بين المللي را متغيري وابسته يا محصول همکاري و همگرايي دانسته اند.
هر لحظه در معرض تغيير منافع قرار دارند، برخوردار برخي ديگر نيز يا تک بعدي به موضوع نگريسته است ؛ از اين رو، با پيشگيري و مقابله با مخاطرات يا بهبود شرايط را مستلزم دستيابي به همگرايي زيست محيطي درياي کاسپين و ايجاد همگرايي و حل وفصل رژيم حقوقي اين دريا دانسته اند؛ اما زيست محيطي کشورهاي ساحلي و گسترش و هيچ يک به اين پرسش پاسخ نداده اند که با توجه سرريز آن به ديگر حوزه ها ميتوان به همگرايي منطقه اي پايدار دست يافت .
در اين چارچوب ، جامعه پذيري موضوع از مفهوم «محيط زيست براي همگرايي» است که در روند ايجاد همگرايي، در دستور کار دستگاه هاي حل وفصل مسائل زيست محيطي درياي کاسپين را ديپلماسي کشورها و سازمان هاي بين المللي اهميت (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصوير ٦.