Abstract:
توسعه شهرها از پدیدههای مهم اقتصادی و اجتماعی است که تاثیرات زیادی بر عملکردهای سامانه های
اکولوژیکی به جا میگذارد. امروزه رشد سریع شهرها و تسلط بیشتر بر محیطزیست، سبب شده تا تغییرات محیطی
سریعتر و گستردهتر از قبل به وقوع بپیوندد. ازاینرو بررسی و تحلیل الگوی توسعه شهرها با استفاده از فنون
سنجشازدور و متریکهای سیمای سرزمین نقش مهمی در مدیریت و برنامهریزی شهرها و کاهش تخریب
محیطزیست دارند. پژوهش حاضر نیز در این راستا به بررسی الگوهای رشد و توسعه شهر مراغه و اراضی پیرامونی
آن پرداخته است تا راهکارهای اصلاحی برای بهبود فرآیندهای اکولوژیکی آن ارائه دهد. در همین زمینه، در ابتدا
2016 با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست تهیه و ،2006 ،1996 ، نقشههای کاربری اراضی برای سالهای 1986
و برای تحلیل متریکهای Arc Map و ENVI در ادامه بهمنظور تحلیل تغییرات کاربری اراضی از نرمافزار 5.3
و برای تعیین پراکندگی شهری از روش هلدرن استفاده شده است. FRAGSTATS سیمای سرزمین از نرمافزار
نتایج حاصل از مدل هلدرن بیانگر این است که در فاصله سالهای 1986 تا 2016 فقط 34 درصد از رشد شهر
مراغه ناشی از افزایش رشد جمعیت بوده و 66 درصد مربوط به عوامل رشد فیزیکی و خزش شهری بوده است. در
این راستا، روند تغییرات متریکها نیز در دورههای زمانی مختلف دلالت بر تضعیف یکپارچگی در کاربری-
ها،کاهش رشد درونی و افزایش خزش شهر مراغه بوده است؛ بنابراین نتایج تحقیق نشانگر انست که الگوی رشد
شهر مراغه در دهه های اخیر از الگوی رشدی پراکنده و افقی ناموزون با تخریب زمینهای باغی و حاصلخیز
کشاورزی و جایگزین شدن آنها با بافت محله های پراکنده و نامنسجم شهری و روستایی تبعیت نموده است.
Urban development is an important economic and social phenomenon that has a great impact on the performance of ecological systems. Today, the rapid growth of cities and greater mastery of the environment have led to faster and more widespread environmental change. Therefore, the analysis of the pattern of urban development by using measurement techniques and the measurements of the face of the Land play an important role in the management and planning of cities and reduce environmental degradation. In this regard, the present study examines the growth and development patterns of the city of Maragheh and parts of its surroundings to provide corrective measures to improve its ecological processes. In this regard, initially land use maps for 1986, 1996, 2006, 2016 were prepared using Landsat satellite images. In order to analyze the changes, land use metrics have been used and to determine the scattered urban growth, the Holdern method has been used. The results of the Holdern model show that between 1986 and 2016, only 34% of the growth of Maragheh city was due to population growth and 66% was related to other factors such as (land exchange, land transfer outside the city limits). Also, the trend of changes in metrics in different time periods has shown a decrease in continuity and integration in land uses as well as a decrease in the internal growth pattern and consequently an increase in the external Creep of Maragheh city; Therefore, it can be concluded that the pattern of urban growth has been balanced horizontally by destroying orchids and fertile agricultural lands and natural resources and replacing them with the texture of scattered and incoherent urban and rural neighborhoods.
Machine summary:
کوشواها٩و همکارن (٢٠٢١)، با استفاده از متريک هاي فضايي نشان مي دهد که مناطق شهري دهلي هند تا حد زيادي تحت تأثير محرکهاي اقتصادي ، بيوفيزيکي ، ژئوپليتيکي و 1 - De Barros Ferraz 2 - Rondonia 3 - Abdullah 4 - Nakagosh 5 - Weng 6 - Magidi 7 -Sonde 8 -Jawaharlal Nehru 9 -Kushwaha 3 عملکردهاي شهري قرارگرفته اند همچنين با استفاده از مدل زنجيره مارکوف به اين نتيجه رسيدند که در صورت ادامه روند کنوني تا سال ٢٠١٨ شهر در منطقه پيراموني با شدت زيادي گسترش خواهد داشت .
سفيانيان و همکاران (١٣٨٩)، به منظور آناليز تغييرات شکل و اندازه کاربري هاي اراضي شهر اصفهان از متريک هاي سيماي سرزمين استفاده کرده و به اين نتيجه رسيده اند که تغيير در خصوصيات مکاني در کارکرد اکولوژيک منطقه تأثيرگذار است و بايد در برنامه ريزي سرزمين موردتوجه قرار گيرد.
مؤلفه هاي پيوستگي متريک هاي سيماي سرزمين ابزار بسيار مناسبي براي بيان الگوي موزاييکي کاربريهاي شهري و تغييرات آن در ارتباط با فرايندهاي شهرنشيني است و از آن ها در تصميم گيري هاي مرتبط با رشد شهر، توزيع کاربريها و برنامه ريزي توسعه فضاي سبز شهري ميتوان بهره برد (٦٥ :٢٠٠٢ ,Ahren &Botequilha ).
(به تصویر صفحه رجوع شود) متريک MPS تغييرات ميانگين سطح لکه بين سال هاي ١٩٨٦ تا ٢٠١٦ نشان ميدهد که ميانگين سطح لکه در اراضي باغي و فضاي سبز بيشترين کاهش را داشته يعني تکه تکه تر شده است و بعدازآن اراضي باير قرار دارد و به عبارتي در تمامي طبقات به ميزان قابل توجهي با کاهش ميانگين سطح لکه ، با افزايش تکه تکه شدگي مواجه هستيم .
Assessing urban sprawl using remote sensing and landscape metrics: A case study of City of Tshwane, South Africa (1984–2015).