Abstract:
زوال شهری ماهیتی پیچیده و چندبعدی دارد و دربرگیرندة ابعاد محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و ذهنی است که در پاسخگویی به نیاز شهروندان ناتوان و درمانده است و موجب ناپایداری و تهدید شهروندان و زیستپذیری شهر میشود. در پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر به بررسی وضعیت زوال بخش مرکزی ارومیه طی یک دوره 30 ساله از سالهای 1365-1395 پرداخته شده است. راهبرد پژوهش از نوع قیاسی و در چهارچوب روشهای تحلیلی و همبستگی با تأکید بر نگرش سیستمی بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و دادهها از شاخصهای تراکم جمعیتی، امنیت عمومی- اجتماعی و جمعیت فعال در بعد ویژگیهای اجتماعی، شاخص میزان جابهجایی جمعیت و حس تعلق ساکنان به محله، در بعد تعامل اجتماعی، شاخص کیفیت بناها، میزان سازگاری کاربریها، استخوانبندی ساختمانها و میزان نفوذپذیری کالبدی در بعد کالبدی و شاخص دسترسی به فضاهای عمومی و دانهبندی اراضی در بعد کیفیت محیط و شاخصهای میزان دسترسی به خدمات بهداشتی، میزان دسترسی به خدمات آموزشی، میزان دسترسی به خدمات فراغتی و میزان دسترسی به خدمات فرهنگی در بعد خدماتی استخراج شد تا وضعیت زوال شهری در منطقة مرکزی شهر ارومیه با استفاده از روش تحلیل عاملی بررسی شود. نتایج پژوهش از روش تحلیل عاملی بر اساس شاخص نهایی مرکب نشان میدهد که امتیاز نهایی بهدستآمده در بخش مرکزی ارومیه در دورة 1385 با افت محسوس در مقایسه با دو دورة 1365 (53/6) و 1375 (73/6) به میزان 91/5 رسیده است که این امر نشاندهندة شروع زوال و افت در این بخش است. همچنین در دورة 1395 میزان شاخص نهایی با افت شدید در مقایسه با دورة 1385 و دورههای دیگر به 85/4 رسیده و این امر موجبات زوال بیشتر این محدوده را فراهم کرده است. به عبارت دیگر در فاصلة زمانی سالهای 1365 و 1375 کیفیت منطقه افزایش چشمگیری داشته است، اما هرچه از سال 1375 به 1395 حرکت کردیم، شاخص مرکب بهشدت کاهش یافته که این امر نشاندهندة فرسودهشدن منطقه مدنظر است.
The concept of urban decline is in fact the spatial focus of problems, which manifests itself in the form of high levels of unemployment, poverty and environmental pollution. Urban decline is complex and multidimensional in nature, including economic, social, physical, environmental and mental dimensions. In this study, the deterioration of the central part of Urmia over a period of 30 years from 1986 to 2016 has been investigated. The type of research based on the applied purpose and its strategy has been deductive and in the framework of analytical methods and correlation with emphasis on systemic approach. To analyze information and data, 3 indicators of population density, public-social security and active population in the dimension of social characteristics, 2 indicators of population displacement and sense of belonging to residents in the neighborhood, in the dimension of social interaction, 4 indicators of building quality, amount Land use compatibility, building ossification and physical permeability in physical dimension and 2 indicators, access to public spaces and land grading in environmental quality, 4 indicators of access to health services, access to educational services, access to services Leisure and the amount of access to cultural services in the service dimension has been extracted to investigate the situation of urban decline in the central region of Urmia using factor analysis, SPSS and GIS. The results of the factor analysis method based on the "composite final index" show that the final score obtained in the central part of Urmia in the period 1385 with a significant decrease
Machine summary:
پژمردگي شهري تنزل عملکردي و کالبدي بافت مسکوني و در پي آن فضاي اجتماعي شهر است ؛ به طوريکه مهم ترين چالش هاي که شهرهاي کنوني و آينده با آن روبه رو خواهند بود، تغييرات جمعيتي و سالخوردگي جمعيت ، کوچک شدن شهرها و فرايندهاي شهرنشيني از يک سو و وضعيت رشد اقتصادي غيررسمي و تهديداتي مانند رکود و زوال شهري و ناتواني در ايجاد شغل براي همه ، ضعف ارتباطي ميان رشد اقتصادي و توسعۀ اجتماعي از سوي ديگر خواهد بود که به بخش هاي زيادي فشار وارد کرده و حرکت جمعيت به بخش هاي کم مهارت و کم درآمد و نيروي کار بازار را سوق داده است (کلارک، ١٣٩٢).
امتيازات عوامل استخراج شده به منظورارزيابيزوال شهريدرمنطقۀمرکزيشهراروميه (رجوع شود به تصویر صفحه) منبع :نگارندگان به طورکلي نتايج روش تحليل عاملي بيانگر آن است که به لحاظ عامل اول ، يعني ويژگيهاي اجتماعي بخش مرکزي اروميه طي دوره هاي مورد بررسي (١٣٦٥- ١٣٩٥) غير از دورٔە ١٣٧٥ با کسب مقدار ٠/٥٨ که روند روبه رشد و افزايشي داشته ، در دوره هاي ١٣٨٥ و ١٣٩٥ به ترتيب مقدار ٠/٤٩ و ٠/٤٤ را به خود اختصاص داده و ميزان شاخص افت و کاهش يافته است .
براساس نتايج حاصل از تحليل عاملي ميزان زوال از دهۀ ١٣٨٥ در مقايسه با دهه هاي ١٣٦٥ و ١٣٧٥ رو به افزايش بوده و اين افزايش در دهۀ ١٣٩٥ به طور فزاينده اي توسعه يافته است (محدودٔە اصلي بخش مرکزي تقريبا مرکز شهر است که اطراف آن با رنگ آبي مشخص شده است ).
Geographical Research of Urban Planning, 6(3),451-472 (In Persian) Tehran City Studies and Planning Center (2014).