Abstract:
آرتور شوپنهاورء فیلسوف قرن نوزدهم و یکی از بزرگان علم فلسفهء مفهوم آراده را بهصورت عمیق و دقیق مورد تجزیه و تحلیل
قرار داده است بهطوری که با قبول بخشی از نظریات فلاسفهی پیشین خود ازجمله کانت و هگل, نظریهی خود را بهصورت
کاملا متفاوت و حتی در نقطهی مقابل آنها بیان نموده است. پژوهشگر در مقاله پیش رو با تکیهبر نظریهی شوپنهاور در مورد
مفهوم آراده و خواست. کاربرد آن را در زندگی روزمره و همچنین رفتار افراد موردبررسی قرار میدهد. لازم است اشاره شود که
دیدگاه محقق در بخشی از نظریات مربوط به آراده» اندکی با شوپنهاور متفاوت است و آزاینرو این مقاله را به نگارش در آورده
است. بهعبارتدیگر مفاهیمی همچون اراده و خواست و رنج در نظریات شوپنهاور بهصورت کاملا کاربردی در زندگی روزمرهی
انسانها وجود دارد بهگونهای که میتوان گفت آاراده بهعنوان نیروی حیاتی انسانها قدرتی است که انسانها را به سمت
اهدافشان هدایت میکند. و در تحلیل نهایی با بررسی نظریات شوپنهاور محقق مفهوم میل و آراده و خواست را بهگونهای دیگر
در رفتار انسانها موردبررسی قرار داده است.
Machine summary:
شوپنهاور رابطه ی خوبی با مادرش نداشت، چرا که مادرش، همواره او و نظریاتش را در بین جمع مورد تمسخر و تحقیر قرار می داد و یک بار هم که آرتور به دیدار مادرش رفته بود مادرش او را از پلکان به پایین هل داد و آرتور این جمله را بیان نمود: " آیندگان، مادر را از راه فرزند خواهند شناخت " از آثار او میتوان به: هنر همیشه بر حق بودن، جهان و تاملات فیلسوف، در باب حکمت زندگی، جهان همچون اراده و تصور، دنیا اینجوری است، مرگ، ریشه چهارگان اصل دلیل کافی، در باب طبیعت انسان، متعلقات و ملحقات، دو مسئله بنیادین اخلاق اشاره کرد.
شوپنهاور معتقد است که از راه هنر میتوان اراده را انکار کرد و به آرامش رسید و این راه را بهصورت موقت و گذرا در نظر می گیرد ولی باید اشاره شود که هنر نیز یک نوع میل در طبیعت و هستی است که انسان با آن سر و کار دارد بهعبارتدیگر هنر در واقع میلی است که فریب طبیعت بوده و باز هم روند تحمیل اراده ی طبیعت به انسان وجود دارد و نمیتوان گفت که در این حالت انسان هیچ اراده ای ندارد و یا در این مورد اراده انکار شده است، چرا که حتی در این حالت نیز باز هم انسان در حال تحمیل اراده می باشد زیرا حتی اگر انسان در این مرحله از طریق هنر در هدف انکار اراده و رسیدن به آرامش و رهایی از رنج و ملال باشد باز هم به نوعی اراده ی خود را به طبیعت تحمیل کرده و طبیعت نیز که همواره اراده اش غالب بر اراده ی انسان است از طریق فریب، هنر که همان میل است را به انسان تحمیل میکند.