Abstract:
یکی از مسائل مهم در حوزه علمشناسی، جهتداری و هویتمندی علوم است. دینی یا غیردینیبودن علوم، ناظر به همین ویژگی است. این مسئله درباره تمامی علوم، از فلسفه به مثابه انتزاعیترین آن تا علوم انضمامی و کاربردی صادق است. علوم انسانی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و میتواند وصف و هویت دینی یا سکولار داشته باشد. عوامل مختلفی (معرفتی و غیر معرفتی) در هویتبخشی این علوم نقش دارند که مبادی و زیرساختهای نظری از جمله آن میباشند. یکی از مهمترین زیرساختهای نظری، مبانی دینشناختیاند. نوع نگاه به ماهیت دین، گستره و غایت دین، منشأ دین و نظایر آن، در دینی یا سکولاربودن علوم انسانی تأثیر جدی دارد. مبانی دینشناختی، محصول دینشناسی فلسفی یا فلسفه دین میباشد. فلسفه دین به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در دینی یا سکولاربودن علوم انسانی نقش دارد. این مسئله درباره علوم انسانی مدرن و فلسفه دین موجود کاملاً مشهود است. از یافتههای مهم مقاله حاضر، اصل جهتمندی فلسفه دین و نقش آن در هویتبخشی علوم انسانی است؛ از این رو این مقاله میکوشد با روش فلسفی ـ تحلیلی، ضمن طرح جهتداری علوم بهویژه فلسفه دین، سهم و نقش جهتبخشی آن را در هویت دینی یا سکولاری علوم انسانی نشان دهد.
One of the most important matters in epistemology is the orientation and identity of sciences. Being religious or non-religious deals with this matter as well. This is true for all sciences, from philosophy, which is the most abstractive one, to functional and concrete sciences. This is also true regarding humanities, which can be attributed to religious or secular sciences and can have religious or secular identity as well. There are different factors (cognitive and non-cognitive) that give identity to these sciences including theoretical bases and foundations. One of the most important theoretical bases is the base of religious studies. Our view on religion’s identity, its range and goals, its origin and etc. have a great role in having a religious or secular humanities. The bases of religious studies is the result of philosophical religious studies or philosophy of religion. Philosophy of religion has a role, directly or indirectly, in having religious or secular humanities. This is completely visible regarding modern humanities and the present philosophy of religion. One of the conclusions of this article is this principle: philosophy of religion has orientation and it has a role in giving identity to humanities. Therefore posing the idea of orientation of sciences especially philosophy of religion, this article shows the role of this orientation in religious or secular identity of humanities, using a philosophical-analytic method.
Machine summary:
com@tabar١٥٧٩ مقدمه علوم انسـاني مدرن اسـاسا با حذف و طرد دين شکل گرفته و پارادايم ها، مکاتب و رويکردهاي مختلف نيز در اين مسـئله اشتراک دارند؛ به عبارت ديگر علوم انساني مدرن، محصول پارادايم هاي سـکولار به ويژه پارادايم پوزيتيويستي ميباشد و ساير پارادايم ها نيز هرچند از لحاظ علم شناختي و روششـناختي، منتقد پوزيتيويسم هستند، به جهات مختلف نظير سکولاربودن، تقابل علم و دين و حذف دين از صحنه علوم، نقطه اشتراک دارند /٥-٢.
برخي مسـائل فلسـفه دين به مثابه مباني دين شناختي علم ، به صورت مستقيم و غير مستقيم در حوزههـاي مختلف علوم، تـأثير دارنـد که مهم ترين تأثير آن، جهت دهي و هويت بخشــي به علم و درنتيجه دينيشـدن آن اسـت .
فلسفه دين اسلامي به عنوان يکي از فلسفه هاي مضاف عبارت است از: دانش عهده دار مطالعه عقلاني ـــ فلسفي با جهت گيري اسلامي درباره کليت دين اسلام يا درباره برخي مدعيات آن، به منظور دســتيابي به مباني فلســفي و نظري براي ســاير علوم و معارف ديني.
۲ ) اصل هويت بخشي فلسفه دين با توجه به آنچه گفته شـد، فلسـفه دين نه تنها جهت دار اسـت ، بلکه نسبت به برخي علوم، نظير معارف ديني و همچنين علوم انسـاني اسلامي جهت دهنده و هويت بخش نيز ميباشد.
مسئله جهت داري علم (بـه مثـابـه يکي از ويژگيهاي متغير آن)، ناظر به هويت علم اســت نه ماهيت آن که فلســفه دين ميتوانـد يکي از عوامـل تـأثيرگـذار در اين زمينه باشــد؛ البته اين به معناي نقش و تأثير تام و تمام نيسـت ، بلکه فلسفه دين در کنار ساير عوامل معرفتي، ميتواند به صورت مستقيم و غير مستقيم در علوم انساني ايفاي نقش کند.